نقد داستان کوتاه نقد داستان کوتاه تحول ساتان | Ella /توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Farzaneh.Rezvani
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها بازدیدها 416
  • کاربران تگ شده هیچ

Farzaneh.Rezvani

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
306418

با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
داستان کوتاه "تحول ساتان" بر اساس پست‌های ارائه شده توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول نقد گردیده است.
لطفاً دو هفته صبر کنید تا همه نقدها در تاپیک قرار بگیرند.
پس از مطالعه نقدها، برای بیشتر بی‌نقص شدن رمان خود را ویرایش کنید.
اگر مشکلی بود، خصوصی به مدیران نقد تذکر دهید و از بحث و جدل بپرهیزید.

مدیریت تالار نقد

@Ella
 
عنوان رمان:
عوان داستان، تحول ساتان می‌باشد. ترکیبی نو، غیرتکراری و هماهنگ با محتوا.
تحول به معنای انقلاب و تبدیل شدن و ساتان (satan) به معنای شیطان که واژه‌ای تکراری در میان رمان‌های ترسناک است می‌باشد. به نظر میرسد منظور نویسنده از انتخاب این عنوان تبدیل شیطان به جسم آدمی و تسخیر جسم آدمیان اطراف سوزان و وارد شدن به روح آنها باشد. عنوان از نظر جذابیت چیزی کم ندارد و نویسنده جان توانسته‌اند عنوانی مناسب برای داستان خود برگزینند. از جمله موارد دیگر که نقاط مثبت عنوان را افزایش داده، میتوان به نداشتن جزء تکراری در عنوان، کنجکاوکننده بودن و هماهنگی آن با ژانر اشاره کرد.
در ابتدا با خواندن عنوان، یه داستانی در ذهن خواننده پدید میآید که در رابطه با تغییر جسم شیطان است. چون بحث از تبدیل است، تبدیل خوی و منش شیطانی، جسم، نحوه‌ی بروز و نشان دادن خود و... نیز در ذهن خواننده پدیدار میگشت که خب تا حدودی هم درست بود. دلیل کاستی این است که عنوان شما محدوده‌ی وسیع‌تری را شامل میشود ولی شما به قسمت کوچکی از آن اشاره کرده‌اید.
ژانرهای انتخابی شما به ترتیب، عاشقانه، ترسناک و تراژدی می‌باشد که خب هم از نظر ترتیب ژانرها برای تعیین ژانر قالب داستان و هم در مغایرت با هماهنگی با عنوان ایراد دارد. در عنوان شما می‌شود گذر کمرنگ و در واقع مفهومی ژانر عاشقانه را مشاهده کرد. چرا که آلبرت به سوزان هشدار داده بود که کسی نزدیکش نشود و حضور تام در منزل سوزان، به دلیل تسخیر شدن امی توسط شیطان و مرگ وی توسط تارای تسخیر شده، دلیل همان مفهوم هماهنگی با ژانر عاشقانه‌ است. در داستانتان هم بهتر است ژانر ترسناک را ژانر قالب یادداشت کنید. چرا که با خواندن داستان بیشتر از حس و رابطه‌ی سوزان با تام و آلبرت، شیطان و مشابهات، نقش بیشتری ایفا کرده‌اند.


زاویه دید و بافت:
زاویه دید رمان اول شخص مفرد و از زبان سوزان، شخصیت اصلی زن داستان می‌باشد. انتخاب زاویه دید میتوانست بهتر کار شود که اگر توصیفات سوزان بیشتر میشد و از روی مساءل سریع گذر نمی‌کرد.
منظور از افزایش توصیفات در رابطه با تمام توصیفات چهارگانه است!
بافت رمان در مونولوگ‌ها ادبی و در دیالوگ‌ها عامیانه بود و یکدست.

دیالوگ و منولوگ:
علارغم تلاش‌ عیان نویسنده‌ی عزیز، دیالوگ‌های بیشتری نسبت به مونولوگ وجود داشت ولی پربار نبودند و توصیف خاصی در انها نبود. همچنین نبود دیالوگ ماندگار و نحوه نگارش نویسنده جان، باعث شده بود بار ادبی دیالوگ و مونولوگ کم باشد و یا اصلا نباشد!
دیالوگ شخصیت‌ها با هم متفاوت نبود و اگر قبل از آن ذکر نمیشد چه کسی حرف میزند، تشخیص آن تقریبا صفر بود.
توصیفات با اینکه کم بودند ولی همین مقدار کم در مونولوگ‌ها بیان شده بود که خب با تکرار و بیان جذاب‌تر، میتوان آنهارا در ذهن ماندگار کرد.

صحنه پردازی:
صحنه‌پردازی بهتر میشد اگر سیر داستان کمی کندتر میشد و توصیفات شما افزایش پیدا میکرد!
همچنین داستان در خارج از ایران و با آداب و رسومات آنها هماهنگ نبود. نفاوت فرهنگ‌ها دیده نمیشد. عادات ایرانی به وضوح میان شخصیت‌ها و محیط دیده میشد. روی این بخش از داستانتان بیشتر کار کنید!

علائم نگارشی:
علاپم و ایرادات نگارشی رعایت شده بود. فقط علامت نیم‌فاصله در جمع بستن گلمات و آوردن “ها”. استفاده از سه نقطه به جای دو نقطه. نیم‌فاصله در افعال مخفف شده و کلمات دوبخشی رعایت نشده بود.

ایده:
ایده رمان کلیشه بود. خانواده‌ای که به دلیل عشق مرد به همسرش و جنون او، درگیر شیاطین و اجنه میشوند.
امید است با پردازش بیشتر، داستانتان را از حالت کلیشه به دور سازید.

موفق باشید!
 
عنوان:
تحول ساتان، عنوانی‌ست که نویسندهٔ عزیز انتخاب کرد. معنای کلی عنوان دگرگونی شیطان یا به زبان ساده‌تر تغییر شیطان است که ترکیبی نو و تازه را ساخته.
عنوان داستان با ژانرهای برگزیده تا حدودی هماهنگی داشت اما بهتر بود ژانرهای برگزیدهٔ خود را به ترتیب ترسناک، تراژدی و عاشقانه بنویسید زیرا ژانری که چه در عنوان و چه در رمان نقش پررنگی داشت ژانر ترسناک بود و اما ژانر عاشقانه که عاشقانه‌ای از سوی آلبرت بود، با این حال این ژانر بسیار کمرنگ بود و زیاد به آن پرداخته نشده بود.
تحول ساتان عنوانی بود که ذهن خواننده را به سوی داستانی در محور افکار یا کارهای شیطانی می‌کشاند. با خواندن داستان، ارتباط عنوان و بدنه بیشتر شد و نویسنده با انتخاب این عنوان توانسته بود محور و بطن اصلی داستان را در ذهن خواننده تصویرسازی کند.

زاویه دید و بافت:
زاویه دید شما اول شخص مفرد از زبان شخصیت اصلی داستان یعنی سوزان بود. تغییر و تحولی در آن ایجاد نشد و نویسنده از زبان شخصیت اول تا حدودی یا بهتر است بگویم بسیار کم به توصیف حالات شخصیت‌ها پرداخته بود و در این مورد اندکی ضعف داشت زیرا به عنوان خواننده نتوانست ارتباط خوبی با شخصیت‌ها و داستان بگیرم.
بافت داستان ادبی بود، یکدست بود و مشکلی در بافت و نثر ایجاد نشد.

دیالوگ و منولوگ:
دیالوگ و منولوگ تا حدودی تعادل داشتند اما گاهی دیالوگ‌ها بیشتر از مونولوگ می‌شدند. دیالوگ‌ها به زبان عامیانه نوشته می‌شدند و تا اینجا خبری از دیالوگ ماندگار که بخشی پر اثر است، در داستان خالی بود.

صحنه پردازی:
صحنه‌پردازی ضعیف بود و خواننده نمی‌توانست صحنه‌های رمان را تصور کند. نویسنده می‌توانست با بیان فصول، توصیف کلبه‌، خانه و دیگر اماکن و همچنین طرز پوشش و... صحنه‌پردازی قویی در ذهن خواننده خلق کند، درصورتی که نویسنده تنها و تا حدودی به بیان مذهب آن‌ها که مسیحیت بود پرداخت.

علائم نگارشی:
نویسنده در این بخش تا حدودی خوب پیش رفت اما با این حال مواردی به چشم خورد.
- نه آلبرت. امیدوارم بهتر از من پیدا کنی.×
- نه آلبرت، امیدوارم بهتر از من پیدا کنی.√
ـ مگه تام..×
ـ مگه تام...√
مشکی ام×
مشکی‌ام√

ایده:
دختری که خود و اطرافیانش درگیر نیروی شیطانی یا اجنه می‌شوند. اطرافیانش کشته می‌شوند و همسر او گویا مسبب تمام این اتفاقات است." در این میان نتوانستم ارتباط آلبرت و شیطان یا همدستی آن‌ها را بفهمم گویا نویسنده منتظر پایان هرچه سریع‌تر داستان خود بود و از بیان بسیاری از موضوعات کم‌کاری می‌کرد."
نیروی شیطانی و اجنه ایده‌ای کلیشه‌ایست و نویسنده در پردازش ایدهٔ خود کم کاری می‌کرد.



با آرزوی موفقیت برای شما♡
 
بسم تعالی
نقد داستان کوتاه تحول ساتان
عنوان:
عنوان داستان از دو کلمه‌ی تحول و ساتان تشکیل شده است که در بین نویسندگان چنین عنوان‌هایی رایج است. تحول به معنی انقلاب، تغییر، دگرگونی، تغییر یافتن، دگرگون شدن و یا متحول شدن و ساتان به معنای(devil) شیطان و ابلیس است.
در مرحله‌ی اول، وقتی با عنوان رو به رو می‌شویم، دو کلمه می‌بینیم که یکی از آنها معنی راحتی دارد و آن‌ یکی معنی آسان و راحتی دارد ولی زیاد به گوش نخورده است و این باعث جذابیت عنوان می‌شود.
معنی ساتان که می‌شود شیطان، کلمه‌ای شناخته شده و تکراری است که در بین رمان‌ها و داستان‌هایی با ژانر فانتزی و ترسناک دیده می‌شود ولی چون در این عنوان از مترادف کلمه‌ی شیطان استفاده شده است، لطمه‌ای به داستان وارد نمی‌کند.
خواننده با دیدن عنوان به ژانر ترسناک و یا عاشقانه پی می‌برد. این‌که شیطان فردی منفی است و همیشه تشنه‌ی انتقام، داستان را با ژانر ترسناک عجین می‌کند و تحول در شیطان را می‌توان وقتی دید که شیطان دلیلی پیدا کند و این دلیل را می‌توان عشق دانست و در این‌جا ژانر عاشقانه نیز دیده می‌شود.
برای انتخاب ژانر، شما باید ژانر ترسناک را در اول قرار دهید چون ژانر غالب است و بیشتر در داستان دیده می‌شود. همراه با ژانر ترستاک ژانر تراژدی بعد از ژانر ترسناک دیده می‌شود و بعد ژانر عاشقانه که کمتر در داستان دیده می‌شود.
عنوانی که نویسنده انتخاب کرده است، گزینه‌ی خوبی برای مطابقت عالی با ژانر، خلاصه، مقدمه و بدنه داستان است.

زاویه دید و بافت:
زاویه دید به صورت اول شخص است. در این نوع زاویه دید، شخصیت اول داستان، سوزان از زبان خودش وقایع را تعریف می‌کند. در این زاویه نمی‌توان میزان کافی احساسات را به خوبی دریافت کرد. با توجه به ژانرهای ترسناک و تراژدی، باید نویسنده احساسات و مکان را به خوبی توصیف کند ولی خواننده نه درک درستی از مکان داشت و نه به خوبی می‌توانست احساس ترس، دلهره، نگرانی و غم را احساس کند.
بافت داستان به صورت عامیانه بود و این‌ باعث میشد که خواننده با داستان ارتباط برقرار کند.
توصیه می‌شود که زاویه دید را تغییر دهید چون با این زاویه دید نمی‌توان احساست و مکان را به خوبی درک کرد. بهتر است از دید سوم شخص استفاده کنید.

دیالوگ‌ها و منولوگ‌ها:
دیالوگ و منولوگ در همه‌ی پست‌ها به صورت مساوی وجود داشت ولی کمی طرز صحبت کردن شخصیت‌ها شبیه به هم بود.
در دیالوگ‌ها و منولوگ‌ها توصیفات چهارگانه(ظواهر، مکان، احساسات و حالات) ضعیف بود. بدین گونه که می‌توان گفت، ظواهر به‌طور کامل توصیف نشده بودند. مکان‌ها توصیف نشده بودند و این باعث شده بود که شخصیت‌ها را در یک منطقه سیاه تصور کنیم.
احساسات به‌طور کامل توصیف نشده بود و این باعث میشد که احساسات موج زده در داستان را خواننده درک نکند.
اما حالات در داستان وجود داشت و می‌توان گفت که حرکات اشخاص درون داستان را میشد کامل حس کرد.

صحنه پردازی:
صحنه پردازی بسیار ضعیف بود. به‌طوری که انگار شخصیت‌ها در مکانی مانند خلاء زندگی می‌کردند.
در داستان کوتاه، بخصوص با ژانر ترسناک، صحنه پردازی بسیار مهم است و صحنه پردازی ضعیف باعث می‌شود که داستان کمبود داشته باشد.
می‌توانید با توصیف خانه‌ها، مکان مهمانی، کلبه و یا مکانی که شیطان با آمدنش آن را می‌ساخت را توصیف کنید.

علائم نگارشی:
نویسنده در علائم نگارشی و املای کلمات مشکل بسیاری نداشت ولی در بعضی از قسمت‌ها کمی اشکال وجود داشت ولی نه به آن صورت.
مگه تام..=
مگه تام...

- اهم اهم=
- اهم اهم!

پارت چهارم: - اوه.=
- اوه،

- آره. تولدتم... .=
- آره، تولدتم...

- می‌دونم امی. من فکر می‌کنم بدونم این اتفاق‌ها=
اتفاق‌ها...

اه سوزان نمی‌خوام حتی راجبش فکر کنم که اون‌ وقت.چه اتفاقی.میفته.=
اون‌وقت، چه اتفاقی، میفته.

نه.. میام.. بات میمونم...قول میدم.=
نه... میام... باهات می‌مونم... قول میدم.

کجا برم. تازه اومدم=
کجا برم؟ تازه اومدم!

مم جیغ می‌زدم: =
منم جیغ می‌زدم:

تو دیوونه‌ای. دیوونه. =
تو دیوونه‌ای! دیوونه!

ایده:
این‌که فردی با دوستانش در دامی بیفتند که آخرش نامعلوم است. راهی که بوی مرگ می‌دهد و باعث می‌شود که اشخاص در داستان بمیرند و مسبب همه‌ی این‌ها شیطانی است که برای کسی کار می‌کند.
در داستان ما با نیروی فراطبیعی و ماورایی سر و کار داریم ولی بخاطر سیر سریع داستان خواننده نمی‌تواند کامل داستان را درک کند.
شیطان و اذیت و آزارش ایده‌ای تکراری است و بهتر است بر روی ایده‌تان بیشتر کار کنید.
امید است این نقد کمکی برای پیشرفت شما شود.
سپاس گزارم
 
عقب
بالا