بسم تعالی
نقد داستان کوتاه تحول ساتان
عنوان:
عنوان داستان از دو کلمهی تحول و ساتان تشکیل شده است که در بین نویسندگان چنین عنوانهایی رایج است. تحول به معنی انقلاب، تغییر، دگرگونی، تغییر یافتن، دگرگون شدن و یا متحول شدن و ساتان به معنای(devil) شیطان و ابلیس است.
در مرحلهی اول، وقتی با عنوان رو به رو میشویم، دو کلمه میبینیم که یکی از آنها معنی راحتی دارد و آن یکی معنی آسان و راحتی دارد ولی زیاد به گوش نخورده است و این باعث جذابیت عنوان میشود.
معنی ساتان که میشود شیطان، کلمهای شناخته شده و تکراری است که در بین رمانها و داستانهایی با ژانر فانتزی و ترسناک دیده میشود ولی چون در این عنوان از مترادف کلمهی شیطان استفاده شده است، لطمهای به داستان وارد نمیکند.
خواننده با دیدن عنوان به ژانر ترسناک و یا عاشقانه پی میبرد. اینکه شیطان فردی منفی است و همیشه تشنهی انتقام، داستان را با ژانر ترسناک عجین میکند و تحول در شیطان را میتوان وقتی دید که شیطان دلیلی پیدا کند و این دلیل را میتوان عشق دانست و در اینجا ژانر عاشقانه نیز دیده میشود.
برای انتخاب ژانر، شما باید ژانر ترسناک را در اول قرار دهید چون ژانر غالب است و بیشتر در داستان دیده میشود. همراه با ژانر ترستاک ژانر تراژدی بعد از ژانر ترسناک دیده میشود و بعد ژانر عاشقانه که کمتر در داستان دیده میشود.
عنوانی که نویسنده انتخاب کرده است، گزینهی خوبی برای مطابقت عالی با ژانر، خلاصه، مقدمه و بدنه داستان است.
زاویه دید و بافت:
زاویه دید به صورت اول شخص است. در این نوع زاویه دید، شخصیت اول داستان، سوزان از زبان خودش وقایع را تعریف میکند. در این زاویه نمیتوان میزان کافی احساسات را به خوبی دریافت کرد. با توجه به ژانرهای ترسناک و تراژدی، باید نویسنده احساسات و مکان را به خوبی توصیف کند ولی خواننده نه درک درستی از مکان داشت و نه به خوبی میتوانست احساس ترس، دلهره، نگرانی و غم را احساس کند.
بافت داستان به صورت عامیانه بود و این باعث میشد که خواننده با داستان ارتباط برقرار کند.
توصیه میشود که زاویه دید را تغییر دهید چون با این زاویه دید نمیتوان احساست و مکان را به خوبی درک کرد. بهتر است از دید سوم شخص استفاده کنید.
دیالوگها و منولوگها:
دیالوگ و منولوگ در همهی پستها به صورت مساوی وجود داشت ولی کمی طرز صحبت کردن شخصیتها شبیه به هم بود.
در دیالوگها و منولوگها توصیفات چهارگانه(ظواهر، مکان، احساسات و حالات) ضعیف بود. بدین گونه که میتوان گفت، ظواهر بهطور کامل توصیف نشده بودند. مکانها توصیف نشده بودند و این باعث شده بود که شخصیتها را در یک منطقه سیاه تصور کنیم.
احساسات بهطور کامل توصیف نشده بود و این باعث میشد که احساسات موج زده در داستان را خواننده درک نکند.
اما حالات در داستان وجود داشت و میتوان گفت که حرکات اشخاص درون داستان را میشد کامل حس کرد.
صحنه پردازی:
صحنه پردازی بسیار ضعیف بود. بهطوری که انگار شخصیتها در مکانی مانند خلاء زندگی میکردند.
در داستان کوتاه، بخصوص با ژانر ترسناک، صحنه پردازی بسیار مهم است و صحنه پردازی ضعیف باعث میشود که داستان کمبود داشته باشد.
میتوانید با توصیف خانهها، مکان مهمانی، کلبه و یا مکانی که شیطان با آمدنش آن را میساخت را توصیف کنید.
علائم نگارشی:
نویسنده در علائم نگارشی و املای کلمات مشکل بسیاری نداشت ولی در بعضی از قسمتها کمی اشکال وجود داشت ولی نه به آن صورت.
مگه تام..
=
مگه تام...
- اهم اهم
=
- اهم اهم!
پارت چهارم: - اوه.
=
- اوه،
- آره. تولدتم... .
=
- آره، تولدتم...
- میدونم امی. من فکر میکنم بدونم این اتفاقها
=
اتفاقها...
اه سوزان نمیخوام حتی راجبش فکر کنم که اون وقت.چه اتفاقی.میفته.
=
اونوقت، چه اتفاقی، میفته.
نه.. میام.. بات میمونم...قول میدم.
=
نه... میام... باهات میمونم... قول میدم.
کجا برم. تازه اومدم
=
کجا برم؟ تازه اومدم!
مم جیغ میزدم:
=
منم جیغ میزدم:
تو دیوونهای. دیوونه.
=
تو دیوونهای! دیوونه!
ایده:
اینکه فردی با دوستانش در دامی بیفتند که آخرش نامعلوم است. راهی که بوی مرگ میدهد و باعث میشود که اشخاص در داستان بمیرند و مسبب همهی اینها شیطانی است که برای کسی کار میکند.
در داستان ما با نیروی فراطبیعی و ماورایی سر و کار داریم ولی بخاطر سیر سریع داستان خواننده نمیتواند کامل داستان را درک کند.
شیطان و اذیت و آزارش ایدهای تکراری است و بهتر است بر روی ایدهتان بیشتر کار کنید.
امید است این نقد کمکی برای پیشرفت شما شود.
سپاس گزارم