یک سال پیش این روزا تقریبا بیست روز به کنکور مونده بود و من مطمئن بودم به چیزی که میخوام میرسم، هشتم تیر ماه بعد از اینکه پاسخنامه رو تحویل دادم یه لبخند عمیق روی لبام بود و مطمئن بودم که بهتر از چیزی که انتظارش رو داشتم به سوالا جواب دادم.
نتایج کنکور که اومد بیشتر از چیزی که فکرش رو میکردم شوکه بودم .. رتبه ای که توقع داشتم سه رقمی باشه حالا چهار رقمی بود و منو از هدفم دور کرده بود.
باز هم روحیم رو حفظ کردم و یه هدف دیگه تعیین کرد و منتظر نتایج دوم شدم. به قبولیم اطمینان داشتم و تنها نگرانیم شهری بود که قرار بود برم.
بعد از نتایج دوم من سرخورده ترین ادم دنیا بودم
[ فکر های این لحظه، شاید که بعدا کامل شد]