متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار کدوم شیطنت؟

  • نویسنده موضوع SARA_HEYDARYAN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 23
  • بازدیدها 423
  • کاربران تگ شده هیچ

SARA_HEYDARYAN

کاربر انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
465
پسندها
27,755
امتیازها
44,673
مدال‌ها
19
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #11
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] D.S.R

D.S.R

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
867
پسندها
13,009
امتیازها
34,373
مدال‌ها
16
  • #12
امضا : D.S.R
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MOBARAKEH

mhi

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
137
پسندها
3,148
امتیازها
17,773
مدال‌ها
11
  • #13
بچه مظلومی بودم و هستم
فقط زبونم برای همه دراز بود همین
یه بارم داشتم بچه‌ی فامیلمون رو از پنجره پرت می‌کردم
یه بز داشتیم پوستشو کندم (خشک شده بود) بعد تیکه تیکه کندمش
گوشی‌های مامان بابام همش از پنجره به پارکینگ سقوط می‌کرد
یه بار هم دختر داییم رو گذاشتم سر کار بیچاره کلی دنبال پرنسس گشت
 
امضا : mhi

HADISEH._.pd

رو به پیشرفت
سطح
19
 
ارسالی‌ها
121
پسندها
11,200
امتیازها
27,113
مدال‌ها
12
سن
19
  • #14
یه بار سر بازی معلمم به خاطر لنگ کفشی که توسط من انداخته شد با مخ خورد زمین
یه بارم سر کلاس بادکنک پر گچ کردیم یکی هم آب که قرار بود روی دوستمان بریزه که نسیب معلم بد بخت شد
 
امضا : HADISEH._.pd

Khatereh=)

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
227
پسندها
5,288
امتیازها
22,273
مدال‌ها
13
  • #15
6 سالم بود روغن ریختم کف پارکینگ پدربزرگم سیگارشو روشن انداخت کف زمین دیه خلاصه پارکینگ خاکستر شد:458042-4a1d0d9769a8c6431aded852c406c821:
 

Mah.K.sunny

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
456
پسندها
7,989
امتیازها
21,973
مدال‌ها
13
  • #16
شیطنتی که از همه افتضاح تر بود، خار کاکتوس رو گذاشتیم روی صندلی معلم، معلم هم نشست روش و هیچیش نشد..بیشتر ما ضایع شدیم..خخخ
یه بارم معلم شیمی که از کلاس رفت بیرون رفتیم سراغ دفترش و همه منفی هامون رو مثبت کردیم...بعدم نفهمید..خخ
 

ChakavaK

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
925
پسندها
12,189
امتیازها
35,373
مدال‌ها
19
  • #17

MasyhaHeidari

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
144
پسندها
658
امتیازها
4,013
مدال‌ها
8
  • #18
کللاس ششم ابتدایی بودم وجشنواره های غذا بود وهرسال بهترین غذا رو برای دفترمیبردن منم نمی خواستم غذایی که باهزار زحمت درست کرده بودم تو شکم معلما بره گرفتم تو غذا مایع ظرفشویی ومسهل ریختم
معلک های عزیز سر از بیمارستان در اوردن ومنم از مدرسه اخراج شدم اونم دوماه
 
امضا : MasyhaHeidari

Raha~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ترجمه
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,005
پسندها
14,472
امتیازها
38,673
مدال‌ها
45
  • مدیر
  • #19
يه روز، نامحسوس صندلي معلم کلاس خودمون و روبرويي رو با جوهر قرمز رنگ کردم ... خدايا ببخشيد... مانتوهاشون گرون بود :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 
امضا : Raha~

•[TINA]•

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,454
پسندها
6,356
امتیازها
25,673
مدال‌ها
15
  • #20
کاری نکردم خدابیامرز فقط خیلی رو اعصاب بود :82:
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
1
بازدیدها
113

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا