متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روانشناسی اجتماعی چگونه بی‌انگیزه بودن کارکنان را متوقف کنیم؟

  • نویسنده موضوع | TEAR |
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 126
  • کاربران تگ شده هیچ

| TEAR |

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,726
پسندها
25,255
امتیازها
51,373
مدال‌ها
22
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #1
مقدمه
تاکنون مطالب بسیاری درباره کارکنان با انگیزه نوشته شده است. این افراد یقینا کلید راهیابی یک سازمان به موفقیت هستند. اما بهتر است بیشتر روی متوقف نمودن و کاهش بی‌انگیزگی که اغلب بین کارکنان قدیمی و باسابقه رخ می‌دهد، تمرکز نماییم. کارمندان جدید بسیار باانگیزه هستند و البته طبیعی است که کسی نمی‌خواهد کارمندی با انگیزه پایین را استخدام کند.

چرا کارکنان قدیمی‌تر با بدبینی ، منفی‌بافی و بی‌اعتنایی به کار ادامه می‌دهند؟ در حالی که آنها باید به خاطر تمام تجربیاتشان در امور مشارکت داشته باشند. آنها استعداد و قریحه افراد جوان و پرتلاش را دارند و اصلا خودشان زمانی جوان و پرتلاش بوده‌اند. چیزی تغییر کرده است، باید بفهمیم آن چیست و متوقفش کنیم.
چرا بعضی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : | TEAR |

| TEAR |

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,726
پسندها
25,255
امتیازها
51,373
مدال‌ها
22
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #2
سیاست‌های ترفیع
وقتی کارمند جدید به تشکیلات ملحق می‌شود، به اطراف نگاه می‌کند و افراد مختلف را در موقعیت‌های متفاوت می‌بیند. همه چیز به نظر منطقی می‌آید، رئیس‌ها شبیه رئیس‌اند و رؤسای بالاتر مانند رؤسای بالاتر. او فرض می‌کند دلایل خوبی وجود دارد که چرا این افراد در آن موقعیت‌ها هستند. اما همانطوری که زمان می‌گذرد، می‌بیند موقعیت افراد تغییر می‌کند.

برخی از افراد جوان‌تر و کم تجربه‌تر در مقام مدیریت قرار می‌گیرند، متعجب می‌شود که به عنوان مثال چرا کارمند «الف» از کارمند «ب» که به نظر می‌رسید مشارکت بیشتری در امور دارد، موقعیت بهتری را بدست آورده است. چه ضابطه‌ای برای ارتقاء و تنزل درجه وجود دارد؟ او چه شانسی برای ترفیع خواهد داشت؟ این فرآیند الگوی بدی است، چرا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : | TEAR |

| TEAR |

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,726
پسندها
25,255
امتیازها
51,373
مدال‌ها
22
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #3
اتلاف وقت
یک فرد پرتلاش با تمام نیرو کار می‌کند. سخت فعال است و سعی می‌کند تا حد ممکن کارا و مؤثر باشد. اما به زودی می‌فهمد که مدام باید در جلسات غیرضروری شرکت کند و کارهای اداری بی‌ربط انجام دهد. به همین لحاظ از خودش می‌پرسد، هنگامی که کارهای بی‌فایده وقت من را تلف می‌کند و هیچ نظارتی صورت نمی‌گیرد که آیا من کار با ارزش انجام می‌دهم یا نه، چرا خودم وسواس داشته باشم.
نادیده گرفته شدن
اگرچه فرد برای قابلیت‌های منحصر به فردش استخدام شده است، اما درمی‌یابد کسانی هستند که فکر می‌کنند او باید شبیه افراد دیگر باشد. به نظر می‌رسد آنها می‌خواهند همه کارکنان قابل جایگزینی باشند. به قدری که بتوانند افراد را مانند مهره‌های سرباز در شطرنج به راحتی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : | TEAR |

| TEAR |

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,726
پسندها
25,255
امتیازها
51,373
مدال‌ها
22
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #4
در مقابل این برداشت‌ها چه باید کرد؟
افراد فعال به واسطه مواردی که طی سالها می‌بینند و می‌شنوند بی‌انگیزه می‌شوند. اموری که دیدگاهشان را نسبت به فرهنگ کاری تغییر می‌دهد. این تجربیات با سیستم ارزشی که پایه‌های خودجوشی یا انگیزه درونی را فراهم می‌سازد تضاد پیدا می‌کند. در حالی که انگیزه درونی تنها نوع انگیزه است که واقعا کار می‌کند و به نتیجه می‌رسد. آیا دیدگاه اشخاص غیر واقعی است؟ خیر. چون این دیدگاه بر اساس اهداف و خط مشی‌هایی که سازمان‌ها مطرح می‌کنند، شکل گرفته است.

باید قبول کرد که تجسم فرهنگی افراد همانی است که از آنها خواسته شده است. شاید این وضعیت آگاهانه بوجود نیامده است. پس چه باید کرد؟ ما می‌دانیم که شرکت‌ها و سازمان‌ها می‌خواهند مورد توجه باشند،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : | TEAR |

موضوعات مشابه

عقب
بالا