بستگی داره چ زمانی بگن
اگ بتونم قطعا بلند میشم صبح زود تر هواش رو برای آخرین بار حس کنم
گوشی رو برمیدارم میزنم بیرون از خونه، با چند نفر حرف میزنم و شاید چند تا هم طلب بخشش
بعد میرم، فقط میرم تا ببینم ته راهی که همیشه میخوام برم و نمیتونم چیه
وصیت میکنم انگشتشون به پیانوم نخوره، فکر فروختن یا دور ریختن وسایلای اتاقم به سرشون نزنه، دست به آبرنگا و وسایل طراحیم نزنن، یه مراسم درست و حسابی برام بگیره، شام هم ندن