متون و دلنوشته‌ها نوای دلدادگی

[prrstoo]

چیزهایی هست که دل خود آدم هم
سخت از آنها سر در می‌آورد،
چه رسد که آدم بخواهد
آنها را برای دیگران بازگو کند.
-فئودور داستایوفسکی-​

 

[prrstoo]

انسان
مساوی است با حاصلِ جمعِ بدبختی‌هایش !
ممکن است گمان بَری
که عاقبت روزی بدبختی خسته‌
و بی‌اثر می‌شود،
اما آن وقت، خودِ زمان است که
مایه‌ بدبختی‌ات خواهد شد... !
-ویلیام فاکنر-​

 

[prrstoo]

+ تو به زمان نیاز داری تا یک کمی بزرگ بشی
- من دیگه بزرگ شدنم تموم شده لئون!
بعد از این فقط سنم زیاد میشه..‌‌. .​

 

[prrstoo]

آرزوها خود را می بازند
در هماهنگی بیرحم هزاران
در بسته. آری؛ پیوسته بسته!
خسته خواهی شد...!
-فروغ فرخزاد-​

 

[prrstoo]

چرا باید در انتظار بهشت موعود احتمالی باشید؟
ما خود قادریم یک بهشت واقعی
در عرصه زمین به وجود آوریم.
-اگوست کنت-​

 

[prrstoo]

انگشتم را در هستی فرو می‌برم، بوی پوچی می‌دهد.
کجا هستم؟!
این چیزی که آن را جهان می‌خوانند چیست؟!
چه کسی مرا به این دام انداخته و اکنون مرا وانهاده است؟!
کی هستم؟!
چگونه به جهان آمده‌ام؟
چرا با من مشورت نشد؟
-سورن کرکگور-​

 

[prrstoo]

هیچ قلبی صرفا به واسطه‌ی هماهنگی با قلب دیگر وصل نیست
زخم است که قلب‌ها را عمیقاً به هم پیوند می‌دهد. پیوند درد با درد، شکنندگی با شکنندگی.
تا صدای زجه بلند نشود سکوت معنی ندارد و تا خونی ریخته نشود عفو معنی ندارد و تا از دل ضایعه‌ای بزرگ گذر نکنی رضا و رضایت بی‌معنی است.
-هاروکی موراکامی-​

 

[prrstoo]

به چه دردم می‌خورد که دوستم
بدارند؟ اگر توهم مرا دوست داشته باشی
لذتش را تو می‌بری نه من!
-ژان پل سارتر-​

 

[prrstoo]

تازه میفهمیدم رویا از جایی می‌آید
و واقعیت از جایی دیگر.
رویا مال دیگران است و واقعیت مال خودمان!
رویاها مشترک‌اند اما موقع رو به رو شدن
با واقعیت تنهای تنهاییم... .
-فریبا وفی-​