دنباله دار سیر تا پیاز دوستیابی در انجمن

[Exulansis-]

سلام
(این داستان بر اثاث واقیته=/)
داستان از جایی شروع میشه که دختره طرف رو فالو میکنه=/..:
پسره درجا پیوی میزنه
پسر:مرسی فالو
دختر:خاهش میکنم
پسر :خوبی شما
دختر:عالی شما خوبی ؟
پسر:اره گلم.. اصل میدی فسقلی-_-
دختر :هوم اره...+هستم %ساله وشما؟
پسر:$هسم @ساله
(یه ربع بعد...)
پسر:خشگلم در چه حالی فسقل؟
دختر: دارم تی وی نگاه میکنم عشقم=/
هعیییییی به کجا چنین شتابان

 

[Exulansis-]

یه مورد دیگه بازم بر اثاث واقیت=/
پ:عزیزم عکستو میدی؟
خ:اره ولی اول تو بده
پ:نه دیگه دخترا مقدم ترن
خ:نچ شما بفرست تا منم بفرستم
پ:ما زشتیم خشگلا اول بفرستن بعد ما
خ:اتفاقا اول شما زشتکا میفرستین تا ما اعتماد به نفس بگیریم بفرستیم
(بعد فرستادن عکس=/)
پ:قربونت برم تو جقدر خشگلی الاهی=/
خ:شما هم خوبی اقا=/(حالا پسره ایکبرییی)