گفتگوی آزاد اگه میتونستید یه شخصیت رمان باشید...

[Dark color]

شادی توی نامقدس، کلا برا خودش و.. نه ها
برا دیدن بهراد و سورن
فقط این الان ب ذهنم میرسه

 

[✧Blue]

قطعاً شیدا در با سقوط دست‌های ما :)
دلیلش قلب بزرگ و عشق صادقانه‌ای که داشت
​

 

[آریانه.م]

رمان مه‌جبین. جای مه‌جبین بودم

 

[Beatrice]

جای شادی تو رمان تیمارستانی‌ها...

 

[Narges_yousefi]

دنیز رمان طالع دریا
دلسا انتقام آبی ولی خیلی درد کشید
همراز زندگی سیگاری
ترسا خیمه شب بازی
دیلان حکم کن
نیاز دختر بد پسر بدتر
شادی تیمارستانی ها
آرشین باهم در پاریس
هستی و باران کلاهداران

بیشتر دنیز رو دوست دارم... میلاد خیلی خفنه...

الیزابت رمان غرور و تعصب

 

[Narges_yousefi]

جای شادی تو رمان تیمارستانی‌ها...

بدجور موافقم...

 

[Hasti_A]

دوست نداشتم جای کسی باشم چون اون ها بعضی از اخلاق هاشون خیلی رو مخه

 

[شکوفه هلو]

جودی ابوت رمان بابا لنگدراز