گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان به طراوت باران | الیف شریفی نویسنده انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Najva❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 29
  • بازدیدها 747
  • کاربران تگ شده هیچ

Najva❁

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/4/17
ارسالی‌ها
3,271
پسندها
36,651
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
سن
21
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
سلام نارینم...
بارها به خودت هم گفتم...
اما باز می‌گم...
این رمان، برای من تکه! همه چیزش...توصیفات، عواطف، شخصیت‌ها!
این قلم روونت هم که شده رقاص رمانت! جمله‌ها رو بیش از حد، پیچ و تاب نمیدی و همین برای من شیرین و قابل درکه!
خوب می‌دونی کجاها رقص قلمت رو به رخ خواننده بکشی و این واقعاً تحسین برانگیزه!
خیلی‌ها رو دیدم که می‌گن طراوت رو به سیروان برسون...
اما من مخالفم! می‌دونی من چی فکر می‌کنم؟ اوم...من فکر می‌کنم که سیروان عاشق طراوت نیست...طراوت هم ایضاً!
حس می‌کنم این دو به یک وابستگی شدید به هم، مبتلا شدن! می‌دونم که به خاطر این‌که سیروان رو یک شخصیت بامعرفت ساختی، کاری کردی که سیروان به هاله وفادار بمونه؛ ولیکن آدم وقتی عاشق می‌شه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Najva❁

Najva❁

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/4/17
ارسالی‌ها
3,271
پسندها
36,651
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
سن
21
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
سلام دوستان
بعد از پست‌های دیشب متوجه شدم روند پیدا کردن سرنخ‌هایی که طراوت پیدا کرد براتون باورپذیر نبوده
اول من توضیحاتی در این باره بگم که سیروان یک فرد هنرمند و با شیوه‌های پنهون کردن سرنخ تو بطن مسائل عادی آشنائه؛ از طرفی میتونست مستقیم بگه ولی اگه میگفت، اون تحت نظر بود پس جون طراوت در خطر میفتاد
ولی طراوت،اون دختریه که تو بیست و پنج سالگیش یه معندس نقشه‌کشیه و بماند که تمام این مدت گلیم خودش رو از اب کشیده بیرون
پس نباید یه فرد باهوش باشه؟ که باز هم شصت و پنج روز بهش وقت دادم تا بتونه اینارو کنار هم بذاره که زمان زیادیه حتی برای یه ذهن معمولی
از طرفی اگه هنوز فکر میکنین این قسمت به باورپذیری رمان لطمه وارد میکنه من مشتاقم نظرات و پیشنهاداتون رو در این باره بدونم
مثلا شما...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Najva❁

ستین؛

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/1/21
ارسالی‌ها
1,056
پسندها
24,404
امتیازها
41,073
مدال‌ها
30
سن
18
سطح
28
 
  • #13
سلام دوستان
بعد از پست‌های دیشب متوجه شدم روند پیدا کردن سرنخ‌هایی که طراوت پیدا کرد براتون باورپذیر نبوده
اول من توضیحاتی در این باره بگم که سیروان یک فرد هنرمند و با شیوه‌های پنهون کردن سرنخ تو بطن مسائل عادی آشنائه؛ از طرفی میتونست مستقیم بگه ولی اگه میگفت، اون تحت نظر بود پس جون طراوت در خطر میفتاد
ولی طراوت،اون دختریه که تو بیست و پنج سالگیش یه معندس نقشه‌کشیه و بماند که تمام این مدت گلیم خودش رو از اب کشیده بیرون
پس نباید یه فرد باهوش باشه؟ که باز هم شصت و پنج روز بهش وقت دادم تا بتونه اینارو کنار هم بذاره که زمان زیادیه حتی برای یه ذهن معمولی
از طرفی اگه هنوز فکر میکنین این قسمت به باورپذیری رمان لطمه وارد میکنه من مشتاقم نظرات و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ستین؛
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] Najva❁

Najva❁

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/4/17
ارسالی‌ها
3,271
پسندها
36,651
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
سن
21
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
سلام نارینکم...
خب اول اینکه من هرچی گفتم در حد یه شوخی بود و بس...
شصت و پنج روز حدوداً میشه دو ماه و دوماه واقعاً زیاده؛ به خصوص اگر این‌که طراوت متوجه نمی‌شد که دیگه فکر می‌کردم خنگه!
منم با این که یه خواننده بودم و بیشتر ذهنم درگیر بازی با کلماتت که به شدت جذاب بودن، می‌شد؛ ولیکن یه چیزایی حدس زده بودم...
از جمله همین جا سوئیچی و این‌که یه جا سوئیچی به چه درد یه الف پچه می‌خوره!
خلاصه این که فکر نمی‌کنم چندان چیز مهمی باشه...
ذهنت رو درگیر این ماجراها نکن...
این سرنخ‌ها رمانت رو بد نکرده که هیچ، بلکه هیجان‌انگیز کرده و من زمانی که داشتم پارت‌ها رو می‌خوندم، یه لحظه فکر کردم که چقدر جالب و چقدر خلاقانه‌ست که این سرنخ‌ها به ذهنت خطور...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Najva❁

-No Voice

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
18/6/19
ارسالی‌ها
1,251
پسندها
66,871
امتیازها
60,573
مدال‌ها
28
سن
20
سطح
43
 
  • #15
سلام دوستان
بعد از پست‌های دیشب متوجه شدم روند پیدا کردن سرنخ‌هایی که طراوت پیدا کرد براتون باورپذیر نبوده
اول من توضیحاتی در این باره بگم که سیروان یک فرد هنرمند و با شیوه‌های پنهون کردن سرنخ تو بطن مسائل عادی آشنائه؛ از طرفی میتونست مستقیم بگه ولی اگه میگفت، اون تحت نظر بود پس جون طراوت در خطر میفتاد
ولی طراوت،اون دختریه که تو بیست و پنج سالگیش یه معندس نقشه‌کشیه و بماند که تمام این مدت گلیم خودش رو از اب کشیده بیرون
پس نباید یه فرد باهوش باشه؟ که باز هم شصت و پنج روز بهش وقت دادم تا بتونه اینارو کنار هم بذاره که زمان زیادیه حتی برای یه ذهن معمولی
از طرفی اگه هنوز فکر میکنین این قسمت به باورپذیری رمان لطمه وارد میکنه من مشتاقم نظرات و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : -No Voice
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] Najva❁

-No Voice

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
18/6/19
ارسالی‌ها
1,251
پسندها
66,871
امتیازها
60,573
مدال‌ها
28
سن
20
سطح
43
 
  • #16
در واقع می‌دونی
ادمی ک ت ۶۵ روز توجهش ب ی سری چیزا جلب نشده
چی میشه ک یهو جلب میشه؟
باید ی جرقه باشه ک یهو ب همه چی نظم بده
 
امضا : -No Voice
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] Najva❁

Najva❁

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/4/17
ارسالی‌ها
3,271
پسندها
36,651
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
سن
21
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
سلام سلام
در واقع من اوکی بودم با داستان
اما می‌تونی برای روال‌تر شدن این موضوع ی دیالوگ بذاری ک مثلا سیروان ب بچه‌ها گفته و اونا هم ب طراوت میگن و همون باعث میشه یهو مغز طراوت ب این ریز چیزا توجه کنه یا ی همچین مدلی
اما ب نظر من ک کاملا اوکی بود
البت این ک اد اون تایمی ک طراوت رفت ت کافه، اون دختره راجب رنگ دیوار صحبت کرد یکم ی جوری هس
ینی ته شانسه در واقع
مثلا می‌تونم پیشنهاد بدم ک ب جای اون دخترا، بعد طراوت ی مشتری دیگ وارد بشه و اون مثلا راجب قشنگی و جالبی دیوار بگه و طراوت یهو ناخوداگاه حواسش بره سمت دیوار و توجهش بهش جلب بشه و...
خیلیم خوب نوشتی
خیلیم دوس دارم
خیلیم خوب‌تر ادامه بده
من بهت ایمان دارم♡
سلام
آره حق با توئه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Najva❁
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] -No Voice

ADLAYD

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
28/5/20
ارسالی‌ها
1,578
پسندها
10,934
امتیازها
31,873
مدال‌ها
21
سطح
20
 
  • #18
سلام دوستان
بعد از پست‌های دیشب متوجه شدم روند پیدا کردن سرنخ‌هایی که طراوت پیدا کرد براتون باورپذیر نبوده
اول من توضیحاتی در این باره بگم که سیروان یک فرد هنرمند و با شیوه‌های پنهون کردن سرنخ تو بطن مسائل عادی آشنائه؛ از طرفی میتونست مستقیم بگه ولی اگه میگفت، اون تحت نظر بود پس جون طراوت در خطر میفتاد
ولی طراوت،اون دختریه که تو بیست و پنج سالگیش یه معندس نقشه‌کشیه و بماند که تمام این مدت گلیم خودش رو از اب کشیده بیرون
پس نباید یه فرد باهوش باشه؟ که باز هم شصت و پنج روز بهش وقت دادم تا بتونه اینارو کنار هم بذاره که زمان زیادیه حتی برای یه ذهن معمولی
از طرفی اگه هنوز فکر میکنین این قسمت به باورپذیری رمان لطمه وارد میکنه من مشتاقم نظرات و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : ADLAYD

Najva❁

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/4/17
ارسالی‌ها
3,271
پسندها
36,651
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
سن
21
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #19
سلام و وقت بخیر نویسنده‌ی خوش‌قلم.
من از داستانتون خوشم اومد و تنها چیزی که برای من به خود شخصا مبهم بود و البته با جسارتاً کمی ناباور،‌ این بود که طراوت نباید به این زودی به گاو صندوق دسترسی پیدا می‌کرد.‌ به نظرتون این طور نبوده؟ اینکه شما به طراوت حدود یک ماهی برای فکر فرصت دادید جای آفرین داره و نشون میده که تبحر خاصی توی شخصیت‌پردازی دارید.‌
اما نکته‌ی قابل توجه که دوستمون هم به آن اشاره کرد اون هستش که توی کافه،‌ طراوت خیلی سریع مطالب را متوجه شد و معماها را کنار هم چید،‌ به نظرم باید توی این بخش از حل معما،‌ سرنخ‌ها کم کم وارد داستان بشن؛‌ برای مثال خودمون رو تصور می‌کنیم که توی کافه نشستیم و دنبال سرنخی برای پیدا کردن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Najva❁

ADLAYD

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
28/5/20
ارسالی‌ها
1,578
پسندها
10,934
امتیازها
31,873
مدال‌ها
21
سطح
20
 
  • #20
سلام
خیلی ممنون بابت توضیح دقیق و کاملتون
این دقیقا چیزایی بود که لازم داشتم بشنوم:))
حتما در طول ویرایش دوباره‌م سیر فهمیدنش رو کندتر می‌کنم و این توصیه‌هاتون رو به کار میبرم
بازم خیلی خیلی ممنون :">
شما همیشه به من لطف دارین :flowersmile:
790392_ec51a658adf9378f82028db723cc9940.gifخواهش می‌کنم،‌ کاری نکردم. کمک کردن به شما برای من باعث افتخاره.
ایشاالله همیشه موفق باشید.
 
امضا : ADLAYD
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] Najva❁

موضوعات مشابه

عقب
بالا