مطالب جالب شمـــا یــادتون نمــیاد...

[78_RVN]

شما یــادتون نمـیاد....
اون موقع هـا مچ دستمـون رو گاز مـی گرفتـیم بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم ، مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده ماهم ذوق مـرگ می شدیــم.

 

[78_RVN]

شمــا یــادتـون نمــیاد...
مــوقع امتحـان باید بینمـون کـیف مــی زاشتــیم که تــقلب نکــنـیم.

 

[78_RVN]

شمـا یــادتـون نمــیاد...
پـیک نــوروزی کـه شـب عــید مـیدادن دســتمـون حـالمــونو تا روز آخـــر مــی گـرفت.

 

[78_RVN]

شمــا یــادتـون نمــیاد...
که کــانال هـای تـلوزیون بــیشتر از دوتــا نـبود، کـانال یــک و کـانال دو.

 

[78_RVN]

شمــا یـادتون نمــیاد...
گــوشه ورقــه هــای دفتــر مشقمـون نـقاشی مـی کشیدیم بعــد تندتند برگــه مـیـزدیـم مــیشد انیمـیشــن.

 

[78_RVN]

شمــا یــادتــون نمــیاد...
آرزومون این بود که وقتـی از دوستمـون مـی پرسیم درستـون کجـاست اونـا یه درس از مــا عــقب تـر بـاشــن.

 

[78_RVN]

شمـا یــادتــون نمــیاد...
زنگ آخـر کــه مـیشد کـیف و کــوله رو مــینداخــتیم رو دوشمــون و منتــظر بــودیم زنــگـ بخــوره تـا اولــین نــفری بــاشیـم کــه از کــلاس مــیدوه بــیرون.

 

[78_RVN]

شمــا یــادتـون نمــیاد...
یــه مــدت از ایــن مـداد تــراش رو مــیزی ها مــد شــده بـود هــر کـی ازونــا داشــت خـــیلی بــاکلاس بـود.

 

[78_RVN]

شمــا یــادتـون نمــیاد...
تــو نیـمکــت ها بــاید ســه نـفری مــی نشستــیم بعــد مـوقع امــتحـان نـفر وســطیه بـاید مــیرفــت زیــر مــیز.

 

[78_RVN]

شمــا یــادتــون نمــیاد...
- شما یادتون نمیاد ، بچه که بودیم وقتی میبردنمون پارک، میرفتیم مثل مظلوما می چسبیدیم به میله ی کنار تاب ، همچین ملتمسانه به اونیکه سوار تاب بود نگاه میکردیم ، که دلش بسوزه پیاده شه ما سوار شیم ، بعدش که نوبت خودمون میشد، دیگه عمرا پیاده می شدیم !