- ارسالیها
- 1,577
- پسندها
- 10,939
- امتیازها
- 31,873
- مدالها
- 21
- نویسنده موضوع
- #1
خواننده: فرزاد فرخ
آهنگ: هوای تو
به هوای تو من، تو خیال خودم، بی تو پرسه زدم
منو برد به همان، شبی که به چشای تو زل می زدم!
من به دنیای تو با این احساس ناب عادت کردم
عادت کردم
بعد از آن شب سرد، هر نگاه تو را عبادت کردم!
آه که نبودت به من آتش جان زد
سوختم از این عشق که تو را بی وفا کرد
من شدم آن کس که روم پی مستی
قلب مرا تو شکستی!
دل به تو دادم، که غمم بِرهانی
نَشوی تو هم آن کس، که به درد بکشانی
کاش که شود که باز، که یه روز تو بیایی و بمانی!
حال که دگر که مرا تو نخواهی
تو بگو چه کنم که هوایت برهد ز سرم؟!
تو ندانی که خود که تمامِ منی
تو همانی که من نتوانم از یاد ببرم
بعد از آن همه زخم که به جان من افتاد
تو به تسکین دل یار دگر بودی!
من به جان بخریدم، که بمیرم و اما...
آهنگ: هوای تو
به هوای تو من، تو خیال خودم، بی تو پرسه زدم
منو برد به همان، شبی که به چشای تو زل می زدم!
من به دنیای تو با این احساس ناب عادت کردم
عادت کردم
بعد از آن شب سرد، هر نگاه تو را عبادت کردم!
آه که نبودت به من آتش جان زد
سوختم از این عشق که تو را بی وفا کرد
من شدم آن کس که روم پی مستی
قلب مرا تو شکستی!
دل به تو دادم، که غمم بِرهانی
نَشوی تو هم آن کس، که به درد بکشانی
کاش که شود که باز، که یه روز تو بیایی و بمانی!
حال که دگر که مرا تو نخواهی
تو بگو چه کنم که هوایت برهد ز سرم؟!
تو ندانی که خود که تمامِ منی
تو همانی که من نتوانم از یاد ببرم
بعد از آن همه زخم که به جان من افتاد
تو به تسکین دل یار دگر بودی!
من به جان بخریدم، که بمیرم و اما...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.