متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

چالش براي نويسنده هاي یک رمانی

  • نویسنده موضوع tosha
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 12
  • بازدیدها 630
  • کاربران تگ شده هیچ

Ti_ara

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
59
پسندها
1,313
امتیازها
8,313
مدال‌ها
1
  • #11
کاملا بله
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MEHR.AFAQ

sahel_sorkh

کاربر برتر
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,163
پسندها
5,655
امتیازها
25,673
مدال‌ها
16
  • #12
مامانم میدونه مینویسم و تشویقم میکنه ولی تا حالا نخونده شاید بعدا بدم بخونه
بابام هم میدونه ولی اصلا خوشش نمیاد بنظر اون من فقط باید درس بخونم و دکتر بشم و هر کار دیگه ای خلاف قوانین اونه
 

MEHR.AFAQ

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
ارسالی‌ها
2,683
پسندها
30,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
33
  • #13
بهشون گفتم که رمان مینویسم و اونا هم به خوبی ازم تقدیر کردند.
همین چنوقت پیش پسرعمه ام نامزدشو آورد و بهمون معرفی کرد دختره تا من رو دید سریع گفت
تو همون نویسنده نقاش مزاحم نیستی?
منم گفتم چرا خودم نوشتم واسه چی؟شما ازکجا منو میشناسی؟
برداشت گفت من دنبالش میکردم رمانتو خیلی عالیه و خیلی با احسان خندیدیم دمت گرم.
قیافه من :batting_eyelashes:
قیافه مامانم :dancing:
قیافه بابام :oops:
قیافه دخترعموهام :call_me:
قیافه دخترعمه ام :whistling:
یعنی خوشحال بودم. دیگه از همون موقع مامانم و بابام تشویقم میکنن به علاوه همسرم.
 
امضا : MEHR.AFAQ
عقب
بالا