متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها دلِ ویرانه

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

MAHSHID SHAKIBAEI

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,412
پسندها
27,179
امتیازها
47,073
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #11
آنگاه، کسی نیست که سنگی بیندازد جلوی جویبار چشمانم!
من، منی که روزی از همه‌ی دنیا شاداب‌تر بودم حال اینطور غمگین گشته‌ام…!
منی که روزی از ته قلبم قهقهه می‌زدم، حال قهقهه‌هایم را در سلولِ خاطرات از یاد برده محبوس کرده‌ام…!
امان از اویی که شکست مرا…!
امان از اویی که لبخند را با پاک از زندگیم!
اویی که چشمان شادابم را برای همیشه آغشته به محنت کرد…!

 

MAHSHID SHAKIBAEI

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,412
پسندها
27,179
امتیازها
47,073
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #12
اما، مقصر تمام این‌ها من بودم!
مقصر شکسته شدنم من بودم.
تقصیر کارِ کشتنِ خودم منی بودم که جلوی اون اشک ریختم…!
جلوی او غرورم را با پتک احساساتم متلاشی کردم!
تقصیر خودم بود…!
او هم، کم نذاشت برایم.
گذاشت و رفت!
گفت دروغ می‌گویم…!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا