- ارسالیها
- 1,066
- پسندها
- 16,542
- امتیازها
- 37,073
- مدالها
- 16
- سن
- 18
- نویسنده موضوع
- #1
چیزی نمیپرسی دم رفتن ♫♪♭
وقتی خیالت راحتِ از من
به بی کسیم اصلا حواست نیست ♫♪♭
عشقی تو قلب ناسپاست نیست
همدست زیباییتِ بی رحمی ♫♪♭
از حال من چیزی نمیفهمی
بغزم پر از اندوهِ رفتن بود ♫♪♭
این گریه ها سرمایه ی من بود
این اشکِ یک سردارِ مغرورِ ♫♪♭
که خیلی وقته از خودش دوره
به لشکر زخمی رویاهاش ♫♪♭
شلیک کرده چون که مجبوره
راهی شدم از راه ترسیدم ♫♪♭
ماهی شدم از آب ترسیدم
عاشق شدم قلبم منو پس زد ♫♪♭
شب اومد و از خواب ترسیدم
لب های من لبخندُ کم دارن ♫♪♭
ابرا چقد بارون غم دارن
بعد از تو داراییمو دادم رفت ♫♪♭
احساس خوشبختی رو یادم رفت
این اشک یک سردارِ مغرورِ ♫♪♭
که خیلی وقته از خودش دوره
به لشکر زخمی رویا هاش ♫♪♭...
وقتی خیالت راحتِ از من
به بی کسیم اصلا حواست نیست ♫♪♭
عشقی تو قلب ناسپاست نیست
همدست زیباییتِ بی رحمی ♫♪♭
از حال من چیزی نمیفهمی
بغزم پر از اندوهِ رفتن بود ♫♪♭
این گریه ها سرمایه ی من بود
این اشکِ یک سردارِ مغرورِ ♫♪♭
که خیلی وقته از خودش دوره
به لشکر زخمی رویاهاش ♫♪♭
شلیک کرده چون که مجبوره
راهی شدم از راه ترسیدم ♫♪♭
ماهی شدم از آب ترسیدم
عاشق شدم قلبم منو پس زد ♫♪♭
شب اومد و از خواب ترسیدم
لب های من لبخندُ کم دارن ♫♪♭
ابرا چقد بارون غم دارن
بعد از تو داراییمو دادم رفت ♫♪♭
احساس خوشبختی رو یادم رفت
این اشک یک سردارِ مغرورِ ♫♪♭
که خیلی وقته از خودش دوره
به لشکر زخمی رویا هاش ♫♪♭...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.