متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار آخرین مردم آزاریت چی بود؟

  • نویسنده موضوع @Ayjanam
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 25
  • بازدیدها 459
  • کاربران تگ شده هیچ

♡Rebekah Mikaelson♡

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
1,472
امتیازها
9,913
مدال‌ها
8
  • #11
با یه شماره ناشناس زنگ زدم به مادربزرگم صدامم نازک کردم گفتم سلام ببخشید درباره پسرتون میخواستم بپرسم شماره شما رو دادن
مامان بزرگمم افتاد به من من...
طفلک داییم خیلی خوشحال شده بود:458063-24830a1ab7dc172d1979dd5bd0d18bf9::458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 
امضا : ♡Rebekah Mikaelson♡

.ANITA.

کاربر فعال
سطح
24
 
ارسالی‌ها
908
پسندها
17,923
امتیازها
41,073
مدال‌ها
18
  • #12
داداشم خواب بود زدم روشکمش
 

Seta~

ناظر داستان کوتاه
سطح
44
 
ارسالی‌ها
6,051
پسندها
41,294
امتیازها
84,376
مدال‌ها
76
  • #13
توگپ تصمیم گرفتیم کرم ریزی کنیم یه ایدی دادن فکر میکردیم پسره رفتم پیویش دختر دراومد :85: :610181-064beec23c2ab9fae36b67a1ed4b4f68:
 
امضا : Seta~

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,227
پسندها
16,621
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
  • #14
آخرین مردم آزاریم ریختن بسیار زیاد نمک در چای اقوام و زهر کردن چایی به آنها البته بعدش مامانم فهمید کلی دعوام کرد :973:
 

puyan

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
0
پسندها
17
امتیازها
40
  • محروم
  • #15
با لگد زدم تو صورت پسرداییم
 

موسی کوتقی (a.a سابق )

کاربر فعال
سطح
9
 
ارسالی‌ها
686
پسندها
1,185
امتیازها
7,973
مدال‌ها
10
  • محروم
  • #16
من آخرین مردم آزاریم خودم رو پسر جا زدم و با یه دختر رل زدم، بین یه دختر و پسر رو دعوا انداختم. :aaaaa:
تو چت روم با اسم دختر پسرا رو خر میکردم پول میگرفتم
 

- HaDiS.Hs -

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,034
پسندها
10,783
امتیازها
30,873
مدال‌ها
15
  • #17
من آخرین مردم آزاریم خودم رو پسر جا زدم و با یه دختر رل زدم، بین یه دختر و پسر رو دعوا انداختم. :aaaaa:
دختر عمم شمارمو نداش بعد منم تو وات بهش پیام دادم به عنوان ی پسر:/ زهر ترک شد رف به رلش گف بعد رلشم زنگ زد ب من:/
 

leonardo

رفیق جدید انجمن
سطح
5
 
ارسالی‌ها
64
پسندها
434
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
سن
16
  • #18
با دختر خالم زنگ تک تک خونه ها رو میزدیم و فرار میکردیم
 

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • #19
بچه بودم، بعد بالکن خونمون توی اتاق خوابمه و یه پنجره هم رو به اتاق خواهرم داره. شب تولد خواهرم بود، همه دوستاش تو اتاقش بودن و حرف می‌زدن، منم یواشکی رفتم تو بالکن، پنجره رو آروم باز کردن، یهو دستمو از پنجره بردم داخل!
جیغ و فحش بود که رو سرم ریخت! یکی از دوستای خواهرمم چاق بود، افتاد رو اون یکی که لاغر بود، همه فکر کردن مُرد! :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 
امضا : NEGIN BARZAN~

Nazanin_N

رفیق جدید انجمن
سطح
6
 
ارسالی‌ها
73
پسندها
581
امتیازها
3,013
مدال‌ها
7
  • #20
من آخرین مردم آزاریم خودم رو پسر جا زدم و با یه دختر رل زدم، بین یه دختر و پسر رو دعوا انداختم. :aaaaa:
پشتیبان قلم چیم زنگ زد خونمون من رو با مامانم اشتباه گرفت. گفت دخترتون خونه‌ست گفتم نه به خودم بگید. :1061:
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا