- ارسالیها
- 1,419
- پسندها
- 26,217
- امتیازها
- 47,103
- مدالها
- 56
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
لنگه به لنگه
بعضی صبحها که از خواب بیدار میشدم، دلم میخواست با پیراهن خواب کهنه، موهای شانه نکرده و جورابهای لنگه به لنگه جلو تلوزیون بنشینم و کارتون تماشا کنم. کارتونهای والت دیزنی را دوست داشتم. دلم میخواست انگور بی دانه جلویم بگذارم و در دنیای دختر خاکستر نشین، زیبای خفته و سفید برفی و هفت کوتوله غرق شوم. دلم میخواست دختر خاکستر نشین باشم و زیبای خفته و سفید برفی، در انتظار شاهزادهام که کدو تنبلم را به کالسکه ای زرین تبدیل کند و حس عشق را در من بیدار، و برایم قصری بسازد مجلل و زیبا، قصری که در آن از آشپزی و گردگیری و رختشویی خبری نباشد، قصری آنقدر بزرگ که شبها گریهی کودک شیر خوارهام از خواب بیدارم نکند و بوی مدفوع شل و ولش رویاهایم را بر هم نزند. دلم...
بعضی صبحها که از خواب بیدار میشدم، دلم میخواست با پیراهن خواب کهنه، موهای شانه نکرده و جورابهای لنگه به لنگه جلو تلوزیون بنشینم و کارتون تماشا کنم. کارتونهای والت دیزنی را دوست داشتم. دلم میخواست انگور بی دانه جلویم بگذارم و در دنیای دختر خاکستر نشین، زیبای خفته و سفید برفی و هفت کوتوله غرق شوم. دلم میخواست دختر خاکستر نشین باشم و زیبای خفته و سفید برفی، در انتظار شاهزادهام که کدو تنبلم را به کالسکه ای زرین تبدیل کند و حس عشق را در من بیدار، و برایم قصری بسازد مجلل و زیبا، قصری که در آن از آشپزی و گردگیری و رختشویی خبری نباشد، قصری آنقدر بزرگ که شبها گریهی کودک شیر خوارهام از خواب بیدارم نکند و بوی مدفوع شل و ولش رویاهایم را بر هم نزند. دلم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.