نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده یک جرعه شعر

  • نویسنده موضوع Mobina.yahyazade
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 16
  • بازدیدها 509
  • کاربران تگ شده هیچ

AINAZ.R

کاربر حرفه‌ای
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,758
پسندها
13,649
امتیازها
49,173
مدال‌ها
25
  • #11
#یک_جرعه_شعر

قصه به آن جا برسد

که قهرمانش

کسی باشد که تو

خوب نشناختی اش

حالا تا ابد عاشقم بمان

شاید

به سلامت پاسخ دادم

اما هرگز آغوشت را

در بهار پشتِ سرم

به یاد نخواهم آورد

از بس که منتظر زمستان بودم

من قهرمان قصه های بلاتکلیفم

و تو

نباید از این عشق بترسی

پاییزهایی که بر من گذشت

سکوت را به من آموخت

وگرنه

تا امروز

هزار بار شکسته بودم

مرا عاشقانه نگه دار

که نسل این همه صبوری و عصیان

در حال انقراض است.


((نیلوفر لاری پور))
 
امضا : AINAZ.R

AINAZ.R

کاربر حرفه‌ای
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,758
پسندها
13,649
امتیازها
49,173
مدال‌ها
25
  • #12
#یک_جرعه_شعر

احساس می‌‌ کنم

امروز نیازمندِ آنم

که به ‌‌نام بخوانمت.

احساس می‌ کنم

نیازمندِ حـروفِ اسـمِ تو هستم.

چون کودکی در شوقِ تکه‌‌ ای شیرینی...

دیرزمانی‌ ست که نامت را بر تارکِ نامه‌ هایم ننوشته ‌ام،


خورشید ی بر فراز کاغذ نکا شته‌‌ام که گرمم کند...

امروز که پاییز بر من هجوم آورده


و روزن‌‌ هایم را در برگرفته احساس می‌ کنم

که باید بخوانمت...


((نزار قبانی))
 
امضا : AINAZ.R

AINAZ.R

کاربر حرفه‌ای
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,758
پسندها
13,649
امتیازها
49,173
مدال‌ها
25
  • #13
#یک_جرعه_شعر

من

فقط یک سوال دارم:

شادمانی آدمی را کجا،

و نان مردم را

کی ربوده‌اند؟

مهم است که می‌گویم

گوش بگیر!

او که امید را از تو می‌گیرد

همه چیز را از تو گرفته است.


((سید علی صالحی))
 
امضا : AINAZ.R

AINAZ.R

کاربر حرفه‌ای
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,758
پسندها
13,649
امتیازها
49,173
مدال‌ها
25
  • #14
#یک_جرعه_شعر


دل می ستاند از من و جان می دهد به من

آرام جان و کام جهان می دهد به من

دیدار تو طلیعه ی صبح سعادت است

تا کی ز مهر طالع آن می دهد به من

دلداده ی غریبم و گمنام این دیار

زان یار دلنشین که نشان می دهد به من

جانا مراد بخت و جوانی وصال توست

کو جاودانه بخت جوان می دهد به من

می آمدم که حال دل زار گویمت

اما مگر سرشک امان می دهد به من

چشمت به شرم و ناز ببندد لب نیاز

شوقت اگر هزار زبان می دهد به من

آری سخن به شیوه ی چشم تو خوش ترست

مستی ببین که سحر بیان می دهد به من

افسرده بود سایه دلم بی هوای عشق

این بوی زلف کیست که جان می دهد به من


((هوشنگ ابتهاج))
 
امضا : AINAZ.R

Mobina.yahyazade

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
12
 
ارسالی‌ها
833
پسندها
3,843
امتیازها
17,773
مدال‌ها
13
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #15
#یک_جرعه_شعر

ديدگان تو در قاب اندوه
سرد و خاموش
خفته بودند
زودتر از تو ناگفته ها را
با زبان نگه گفته بودند
از من و هرچه در من نهان بود
مي رميدي
مي رهيدي
يادم آمد كه روزي در اين راه
ناشكيبا مرا در پي خويش
ميكشيدي
ميكشيدي
آخرين بار
آخرين لحظه تلخ ديدار
سر به سر پوچ ديدم جهان را
باد ناليد و من گوش كردم
خش خش برگهاي خزان را
باز خواندي
باز راندي
باز بر تخت عاجم نشاندي
باز در كام موجم كشاندي
گر چه در پرنيان غمي شوم
سالها در دلم زيستي تو
آه هرگز ندانستم از عشق
چيستي تو؟
كيستي تو؟

فروغ فرخزاد
 
آخرین ویرایش
امضا : Mobina.yahyazade

Mobina.yahyazade

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
12
 
ارسالی‌ها
833
پسندها
3,843
امتیازها
17,773
مدال‌ها
13
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #16
#یک_جرعه_شعر

تا در ره عشق آشنای تو شدم
با سد غم و درد مبتلای تو شدم
لیلی‌وش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم

وحشی بافقی
 
امضا : Mobina.yahyazade

Mobina.yahyazade

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
12
 
ارسالی‌ها
833
پسندها
3,843
امتیازها
17,773
مدال‌ها
13
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #17
#یک_جرعه_شعر

از چشم و دل مپرس که
در اولین نگاه شد
چشم من، خراب دل
و دل، خراب چشم

صائب تبریزی
 
امضا : Mobina.yahyazade

موضوعات مشابه

عقب
بالا