#یک_جرعه_شعر
قصه به آن جا برسد
که قهرمانش
کسی باشد که تو
خوب نشناختی اش
حالا تا ابد عاشقم بمان
شاید
به سلامت پاسخ دادم
اما هرگز آغوشت را
در بهار پشتِ سرم
به یاد نخواهم آورد
از بس که منتظر زمستان بودم
من قهرمان قصه های بلاتکلیفم
و تو
نباید از این عشق بترسی
پاییزهایی که بر من گذشت
سکوت را به من آموخت
وگرنه
تا امروز
هزار بار شکسته بودم
مرا عاشقانه نگه دار
که نسل این همه صبوری و عصیان
در حال انقراض است.
((نیلوفر لاری پور))
قصه به آن جا برسد
که قهرمانش
کسی باشد که تو
خوب نشناختی اش
حالا تا ابد عاشقم بمان
شاید
به سلامت پاسخ دادم
اما هرگز آغوشت را
در بهار پشتِ سرم
به یاد نخواهم آورد
از بس که منتظر زمستان بودم
من قهرمان قصه های بلاتکلیفم
و تو
نباید از این عشق بترسی
پاییزهایی که بر من گذشت
سکوت را به من آموخت
وگرنه
تا امروز
هزار بار شکسته بودم
مرا عاشقانه نگه دار
که نسل این همه صبوری و عصیان
در حال انقراض است.
((نیلوفر لاری پور))