معرفی کتاب نبرد خدایان (جلد اول؛ فرستاده اهریمن)
دنیای «نبرد خدایان»، دنیایی خلاق و زادهٔ ذهن نویسنده است. مرتضی رضایی، با قلم شیوای خود، دنیایی فانتزی را توصیف میکند و داستانی حماسی را در آن سرزمین نقل میکند. ماجرای کتاب، از سرزمینی شروع میشود که در معرض حملهٔ اهریمن قرار دارد: «اینک چه باید کرد؟! او سر در راه این سرزمین دارد و اینگونه که تو و یارانت میگویید، هیچ لشکری تاب ایستادن در برابرش را ندارد. میخواهی چه کنی پدرام؟ پدرام از جا برخاست. به بزرگمهر نگریست: «پیروزی آسان نیست. باید چیزهای بیشتری بدانم. چیزهایی از بُندَهِش... از روز آفریدن جهان و... و از نبردهای فراموششده. اما اینجا نیز آنچه میجستم، نیافتم.» بزرگمهر نیز آشفته شده بود: «مگر در پی چه میگردی که همهٔ جهان را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
ترس و نگرانی و امید، آمیخته به هم هوای شهر را دگرگون کرده بود. شاه آرام و اسبش شاهوار پیش میرفتند. اما هر کس نزدیکش میشد میتوانست خشم فروخوردهای در چهرهاش ببیند. با گذر شاه از دروازه، هزاران جنگجو از پیاش روان شدند. سرانجام سپاهیان راهی سپاهان شده بودند.