در چین و چروکِ کنار چشمت
در لا به لای موهای سپید شده ات
در کنارِ آرامشِ دستانی که لطافتش را کارِ خانه گرفته
در دردِ کمرت
در دردِ پاهایت
در قرص های رنگارنگی که همراهت شده است
فرزندی میبینی که خودخواه،بی توجه به پیری ات میخواهد جوانی کند
مرا کنارِاین همه
ببخش…
خط های لبخندت وقتی که میخندی
خط میزند روی هرچه اتفاق ناگوار است
دست هایت مقدس ترین بارگاهی ست
که بوسه بر آن
مرا به تمامِ خواسته هایم میرساند…
مادر ...