دانش آموخته ادبیات دراماتیک از دانشکده هنرهای دراماتیک
رئیس سابق هیئت مدیره خانه سینما
دبیر و داور جشنوارههای متعدد سینمایی
ششبار نامزدی در دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه از جشنواره فجر و جشن خانه سینما
مدرس فیلمنامهنویسی
مرد عوضی ۱۳۷۶
مربای شیرین ۱۳۸۰
دنیا ۱۳۸۱
گاهی به آسمان نگاه کن ۱۳۸۱
توکیو بدون توقف ۱۳۸۱
مجردها ۱۳۸۳
پرنده هاوانا ۱۳۸۳
راه طی شده ۱۳۸۴
پاداش سکوت ۱۳۸۵
بیوفا ۱۳۸۵
هفت و پنج دقیقه ۱۳۸۷
شهر موشهای دو ۱۳۹۳
پنجاه کیلو آلبالو ۱۳۹۴
خماری ۱۳۹۴
امکان مینا ۱۳۹۴
آقای توحیدی! چگونه زمینه خلق ایده جدید را در ذهن خود فراهم میآورید؟
من فکر میکنم رمز نوشتن، سه چیز است.
خواندن، دیدن و نوشتن!
مقصود از خواندن، خواندن همهچیز است. فیلمنامهنویس، کسی است که در نوشتههایش دائم باید به جای این
یا آن فکر کند و بنویسد. یعنی شما در فیلمنامه ممکن است کارمند، کارگر، رفتگر، زن خانهدار، زن فرهیخته
و روحانی داشته باشید. تا موقعی که ما یک شناخت کلی از آدمها نداشته باشیم، نوشتن درباره آدمها
دشوار است. بالاخره هرکسی به قدر دقتی که نسبت به جهان پیرامون خودش دارد توفیق پیدا
میکند که آدمها را بشناسد. مقصودم از شناختی عمیق است؛ اگر ما درباره کسانی
مینویسیم که از جنسها و سنهای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
بنابراین باید علاوه بر مشاهداتمان، دایره مطالعهمان را هم گسترده کنیم.
یعنی اینکه خوب است ما داستان هم بخوانیم، رمانهای ایرانی بخوانیم و ادبیات جهانی را
هم دنبال بکنیم. اینها در واقع منابعی پایان ناپذیری هستند که میتوانند ما را به لحاظ گنجینه معرفت
و شناخت به آدمها گنجینه ما را غنیتر بکند! من همیشه از این نقل عقیده «ژان کلود کلیر»
نویسنده کتاب تمرین فیلمنامهنویسی، هیجان زده میشوم که میگوید: فیلمنامهنویس باید «روزنامهخوان» باشد،
یعنی از حوادث و اتفاقات روزمره جامعه خودش مطلع باشد! نمیشود بروی گوشه اتاقت، در را قفل کنی و فیلمنامه بنویسی. مگر اینکه یکجور فیلمنامه
بنویسی که آن هم نیازمند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
البته که ما برای نوشتن هر فیلمنامه باید تحقیقات کاملی انجام دهیم،
ولی وجود یک پیشزمینه به نویسنده این قوت را میدهد که دایرهی دیدش را وسعت ببخشد.
دیدن هم علاوهبر مطالعه برای یک فیلمنامهنویس ضروری است. فیلم دیدن و نگاه کردن به شهر و خانهها
و مردم، به عنوان یک نویسنده باید ببینی مردم به هم چه میگویند، در بازار که قدم میزنی
چهخبر است. باید اهل اطلاع باشید و فراموش نکنید که به عنوان نویسنده باید
بنویسید. اگر روزنوشت و گزارش روزانه داشته باشید بسیار به شما
کمک میکند!
بالأخره شما چیزی خواندهاید، دیدهاید یا حس کردهاید و اینها همه سرمایه است برای تولد ایده.
تولد ایده هم واقعاً در یک لحظه اتفاق میافتد. اینهمه مطلب که خواندهای درباره یک کارگر جالب در
یک کارخانه، سفر کردن و دیدن جاهای تازه، آشنا شدن با مردم دیگر که با مردمی که در جایی که تو زندگی
میکنی تفاوتهایی دارند، (میتواند داخلی یا خارجی باشد یا منطقه نزدیکی باشد یا منطقهای دور) مثل
غذایی که میخوریم و این غذا سوخت و ساز بدن را تأمین میکند، اینجا هم تو دریافت اطلاعات
میکنی تا بتوانی بنویسی. اینها همه تبدیل میشود به کانالهای ورودی و دریافتهای
مختلفی که در جای خودش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.