متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار قشنگ ترین شعر

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 13
  • بازدیدها 460
  • کاربران تگ شده هیچ

آبی پَرَست؛

هنرمند انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,475
پسندها
34,121
امتیازها
64,873
مدال‌ها
43
  • نویسنده موضوع
  • #1
سلام سلام
قشنگ ترین شعری که شنیدینو بفرستید.:dramaqueensmil:
شعر ها آهنگ نه.:jazzybass:
 
امضا : آبی پَرَست؛

₰جادوگرِخویش₰

پرسنل مدیریت
مدیر تالار
سطح
21
 
ارسالی‌ها
2,103
پسندها
11,653
امتیازها
38,673
مدال‌ها
23
  • مدیر
  • #2
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم

یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم

خاموش مکن آتش افروخته ام را

بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم

#فاضل_نظری
 
امضا : ₰جادوگرِخویش₰

ghatre

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
126
پسندها
2,993
امتیازها
16,633
مدال‌ها
11
  • #3
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست

می‌رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست

می‌نشینی روبه رویم خستگی در می‌کنی

چای می‌ریزم برایت توی فنجانی که نیست

باز می‌خندی و می‌پرسی که حالت بهتر است؟

باز می‌خندم که خیلی...! گرچه می‌دانی که نیست

شعر می‌خوانم برایت واژه ها گل می‌کنند

یاس و مریم می گذارم توی گلدانی که نیست

چشم می‌دوزم به چشمت،می‌شود آیا کمی

دست هایم را بگیری بین دستانی که نیست؟

وقت رفتن می‌شود با بغض می‌گویم نرو

پشت پایت اشک می‌ریزم در ایوانی که نیست

می‌روی و خانه لبریز از نبودت می‌شود

باز تنها می‌شوم با یاد مهمانی که نیست

رفته ای و بعد تو این کار هر روز من است

باور اینکه نباشی کار آسانی که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ghatre

آبی پَرَست؛

هنرمند انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,475
پسندها
34,121
امتیازها
64,873
مدال‌ها
43
  • نویسنده موضوع
  • #4
کفر می گویم که ایمان نیز آرامم نکرد

گریه های زیر باران نیز آرامم نکرد


خواب می بینم که دنیا با توشکل دیگری ست

خواب صادق یا پریشان نیز آرامم نکرد


دل که می گیرد نمی گوید کجا باید گریست

گریه کردن در خیابان نیز آرامم نکرد


توی تونل نعره خواهم زد، خدایا با توام

جیغ های در اتوبان نیز آرامم نکرد


منتظر بودم که شاید، شعر آمد سر زده

بی تو این ناخوانده مهمان نیز آرامم نکرد


بی تو سردرد شبانه با مسکن های تب

خوردن قرص فراوان نیز آرامم نکرد


دوره گردی طالعم را دید آیا سرنوشت

فال های تلخ فنجان نیز آرامم نکرد


با چراغی زیر و رو کردم تمام شهر را

درد تنهایی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : آبی پَرَست؛

ساپورا

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
262
پسندها
1,462
امتیازها
10,133
مدال‌ها
10
  • #5
تو مرا یاد کنی یا نکنی

باورت گر بشود یا نشود

حرفی نیست

اما نفسم میگیرد در هوایی که

نفس های تو نیست

سهراب سپهری
 
امضا : ساپورا

Dark night

کاربر حرفه‌ای
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,738
پسندها
19,067
امتیازها
48,373
مدال‌ها
28
  • #6
کفر می‌گویم که ایمان نیز آرامم نکرد

گریه‌های زیر باران نیز آرامم نکرد

دل که میگیرد نمی‌گوید کجا باید گریست

گریه کردن در خیابان نیز آرامم نکرد

تویه تونل نعره خواهم زد، خدایا خسته‌ام

جیغ‌های در اتوبان نیز آرامم نکرد

با چراغی زیر و رو کردم تمام شهر را

درد تنهایی انسان نیز آرامم نکرد

سعدیا، گفتی که مهرش میرود از دل ولی...

مهر رفت و آبان نیز آرامم نکرد!

" شعر روی دیوار مدرسمون!"
 
امضا : Dark night

ِSHAB

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
108
پسندها
3,581
امتیازها
16,633
مدال‌ها
13
  • #7
چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم

مگر دشمن کند اينها که من با جان خود کردم

طبيبم گفت درماني ندارد درد مهجوري

غلط مي گفت خود را کشتم و درمان خود کردم

مگو وقتي دل سد پاره اي بودت کجا بردي

کجا بردم ز راه ديده در دامان خود کردم

ز سر بگذشت آب ديده اش از سر گذشت من

به هر کس شرح آب ديده گريان خود کردم

ز حرف گرم وحشي آتشي در سينه افکندم

باو اظهار سوز سينه سوزان خود کردم
 
امضا : ِSHAB

nfas000

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
479
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • #8
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
از رقیبان کمین کرده عقب می ماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را
مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را
مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را
عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو
به تو اصرار نکرده است فرایندش را
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را
حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید
بفرستند رفیقان به تو این بندش را :
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را

"کاظم بهمنی"
 
امضا : nfas000

AYDA HOSSINY

کاربر فعال
سطح
33
 
ارسالی‌ها
751
پسندها
39,018
امتیازها
58,773
مدال‌ها
22
سن
20
  • #9
میتوان پرنده شد سر به اسمان گذاشت
میتوان اسیر ماند خویش را مجاب کرد
ان طرف صفا و عشق این طرف فریب و رنگ
فرصتی نمانده است باید انتخاب کرد
 
امضا : AYDA HOSSINY

Ema

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
149
پسندها
880
امتیازها
5,313
مدال‌ها
7
  • #10
به سراغ من اگر می آیید نرم وآهسته بیایید
مبادا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من


سهراب سپهری
 
امضا : Ema

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
40
بازدیدها
1,150

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا