متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روایت‌هایی دردناک از حادثه پلاسکو

  • نویسنده موضوع بَهآرنارنج
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 155
  • کاربران تگ شده هیچ

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #1
روایت‌هایی دردناک از حادثه پلاسکو


کسبه ساختمان پلاسکو اسم قرص‌های آرامبخشی که می‌خورند، می‌گویند یا ورقه‌هایی از آن را که داخل جیبشان گذاشته‌اند، نشان می‌دهند: «خانوم خیلی چیزا گفتنی نیس. من نمی‌تونم بگم سوختن پلاسکو چه بلایی سر من و خونواده‌م آورد.»
کارگران همچنان مشغول کارند. یکی دکور می‌زند و دیگری در حال جابجا کردن مصالح ساختمانی است. رد پاهای خاکی، روی سنگ‌های تیره‌رنگ ورودی ساختمان پلاسکو جا مانده است. کمی دورتر از سقف برج ۱۵ طبقه تازه‌ساخته‌شده، چراغ مغازه‌ها روشن است و داخلشان پر از لباس‌های رنگی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : بَهآرنارنج

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا