متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

فیزیک| تحلیل حواس و رابطۀ امر فیزیکی با امر روانی

  • نویسنده موضوع RiRa-M
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 14
  • بازدیدها 375
  • کاربران تگ شده هیچ

RiRa-M

گوینده انجمن
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,389
پسندها
18,161
امتیازها
48,373
مدال‌ها
27
  • نویسنده موضوع
  • #11
۱۵) تصورات و مفاهیم انسانِ معمولی از جهان نه‌تنها از طریق آرزوی کامل و صرف برای شناخت، به‌عنوان غایتی فی‌نفسه، بلکه از طریق نبرد برای سازگار کردن همدلانۀ خود با شرایط حیات شکل می‌گیرد و تفوق می‌یابد. نتیجتاً آن‌ها از دقت کمتری برخوردارند، اما هم زمان محفوظ از هیولاهای بی شاخ و دمی هستند که به‌سادگی از تعقیب یک‌طرفه و پرشور دیدگاهی علمی یا فلسفی نتیجه می‌شوند. انسان بی‌تعصب و با رشد روان‌شناختیِ نرمال عناصری را اتخاذ می‌کند که ما آن‌ها را A B C … نامیده‌ایم و از حیث مکانی مجاور و خارج از عناصر K L M … هستند، و آن‌ها این دیدگاه را بلادرنگ کسب می‌کند، و نه از طریق فرآیند فرافکنی روان‌شناختی یا برساخت یا استنباط منطقی؛ حتی اگر چنین فرآیندی وجود داشته باشد او یقیناً از آن آگاه نیست. پس او...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : RiRa-M

RiRa-M

گوینده انجمن
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,389
پسندها
18,161
امتیازها
48,373
مدال‌ها
27
  • نویسنده موضوع
  • #12
در باب عقاید پیش‌اندیشیده۳۵

۱) فیزیکدان موقعیت‌های زیادی برای مشاهدۀ این امر دارد که تا چه حد دانش ما در برخی حوزه‌های پژوهشی ممکن است با مانع مواجه شود، وقتی، به جای تحقیقات عاری از تعصب در یک حوزه، دیدگاه‌هایی که در بخش‌های دیگر دانش ساخته و پرداخته شده‌اند وارد آن حوزه می‌شوند. یک امر بسیار جدی‌تر، سردرگمی‌ای است که از انتقال عقاید پیش اندیشیده از حوزۀ فیزیک به حوزۀ روانشناسی رخ می‌دهد. بگذارید این موضوع را با چند مثال، روشن کنیم.

فیزیکدان تصویر وارونه‌ای را روی شبکیۀ چشم مشاهده می‌کند و به‌طور طبیعی این سؤال را از خود می‌پرسد که چگونه نقطه‌ای که در فضا در پایین قرار دارد، روی عنبیه در بالا منعکس می‌شود؟ او به این سؤال با هدف مطالعاتی در زمینۀ انکسار نور پاسخ می‌دهد. حال...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : RiRa-M

RiRa-M

گوینده انجمن
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,389
پسندها
18,161
امتیازها
48,373
مدال‌ها
27
  • نویسنده موضوع
  • #13
۲) در تحقیق در زمینۀ فرایندهای فیزیکی محض، عموماً، از مفاهیم بسیار انتزاعی استفاده می‌کنیم و به‌مثابۀ یک قاعده بسیار شتابزده و بی دقت به احساساتی (عناصر) که در بنیاد آن‌ها قرار دارد توجه می‌کنیم یا کاملاً آن‌ها را نادیده می‌گیریم. برای مثال، زمانی که این واقعیت را درمی‌یابم که یک جریان الکتریسیته با شدت جریان ۱ آمپر، ۱۰.۵ سانتی متر مکعب گاز اکسید هیدروژن در صفر درجۀ سانتیگراد و ۷۶۰ میلی متر فشار جیوه در یک دقیقه ایجاد می‌کند. به سهولت آماده‌ام تا به اشیاء واقعیتی کاملاً مستقل از احساسات من منسوب کنم. اما من مجبورم برای رسیدن به آنچه تعریف کرده‌ام، برای وجود چیزی که احساسات من تنها ضامن من هستند، در یک سیم مدور با شعاع معین جریان برق را برقرار سازم، به طوری که جریان، با فرض شدت مغناطیس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : RiRa-M

RiRa-M

گوینده انجمن
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,389
پسندها
18,161
امتیازها
48,373
مدال‌ها
27
  • نویسنده موضوع
  • #14
۳) تحلیل روانشناسانه به ما آموخته است که این شگفت‌زدگی ناموجه است، زیرا فیزیکدان همواره با احساسات سر و کار دارد. همچنین یک تحلیل مشابه نشان می‌دهد که فرایند تکمیل ذهنیِ ترکیب‌های احساسات بر حسب تمثیل و به‌وسیلۀ عناصری که در آن لحظه دیده نمی‌شوند یا ممکن نیست مشاهده شوند، موضوعی است که فیزیکدان ها روزانه به آن می پردازند؛ برای مثال هنگامی که او ماه را یک جرم محسوس، ساکن و سنگین تصور می‌کند. در نتیجه ویژگی کاملاً عجیب موقعیت عقلی که در بالا توصیف شد یک توهم است.

ملاحظۀ دیگری نیز وجود دارد که توهم را از میان بر می‌دارد، ملاحظه‌ای که بر قلمرو حسی مرا محدود می‌کند. مقابل من برگ یک درخت قرار دارد. سبزی (A) برگ با یک احساس بصری معین از فضا (B)، با یک احساس بساوایی(c) و با روئت‌پذیری خورشید...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : RiRa-M

RiRa-M

گوینده انجمن
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,389
پسندها
18,161
امتیازها
48,373
مدال‌ها
27
  • نویسنده موضوع
  • #15
پی‌نوشت‌ها:
[۱] Johannes Peter Müller (1801-1858)
[۲] bodies
[۳] ego
[۴] یک بار زمانی که مرد جوانی بودم، در خیابان به نیمرخی از یک چهره برخوردم که برایم بسیار ناخوشایند و آزارنده بود. لحظه‌ای بعد بسیار تحیر کردم چون متوجه شدم آن چهره، چهرۀ خودم بوده و زمانی که از مقابل یک مغازۀ آینه‌فروشی می‌گذشتم، از دو آینه که با زاویۀ مناسبی نسبت به هم قرار گرفته بودند منعکس شده است.
چند وقت پیش، بعد از سفری شبانه با قطار، وقتی بسیار خسته بودم، وارد یک اتوبوس شدم. درست در همان زمان مرد دیگری در آن‌سوی اتوبوس پدیدار شد. با خودم گفتم چه معلم ژولیده و ژنده پوشی! آن مرد خودم بودم: در مقابل من آینه‌ای قدی قرار داشت. بر این اساس، من به چهره‌شناسیِ طبقۀ خودم، بهتر از چهره‌شناسی خودم علم داشتم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : RiRa-M

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا