نقد همراه نقد همراه رمان پرنس طبع | Dark night / توسط شورای نقد

paaa · 11/3/22

~بسم رب النور~

با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»
رمان «پرنس طبع» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان...

NERISSA · 12/3/22

#4
همراه با غرش خشمگین آسمان، رگبار باران شدید‌تر شده و قطرات ریز و درشت، بر سر و روی دو مرد پایین می‌چکید. مرد، کودک را بیشتر به‌خود فشار داد تا از هجوم بی‌رحمانه باران، بر تن‌ و بدن نحیف‌ش(نحیفش) محافظت کند و قدم‌هایش را سریع‌تر برداشت. مرد دیگر، درحالی که تمام حواسش به اطرافش بود تا خطری ارباب جوانش را تهدید نکند، قدم‌هایش را سریع‌تر کرد تا به او برسد. ریچارد، باعجله درون کوچه‌ای رفت که ناگهان، دستش کشیده شد و به‌طور غریزی، کودک را بیشتر به خود فشار داد و به عقب برگشت که کسی را جزء ویلیام ندید. خیالش که از نبود خطری راحت شد، فشار دستش را از دور کودک کمتر کرد.)بهتره اینجا مشخص کنی کودک چند سالشه و تو بغله یا دست اون رو هم گفته و...

ChakavaK · 13/3/22

به توکّل نام تبارکة، بسم‌الله
نقد همراه رمان پرنس طبع
منتقد: REIHANEH CHEHREGOSHA
* امید است این نقد پنجره‌ای رو به ترقی شما باشد*
#پست_11
می‌دونستم چقدر سر اسمای علمی این انگلا مشکل داشت و استاد فولادوندم همیشه از اسمای علمیشون استفاده می‌کرد!
دستم رو روی دستش گذاشتم که نگاهی بهم کرد، لبخند دلگرم کننده‌ای زدم که از اون حالت بیرون اومد [ تنها به گفتن چیستی و کیستی موضوع اکتفا نکنید. از رنگ اجسام، نوع، شکل و اندازه‌ی آنها بگویید. مثلاً دست‌ها تنها از چیستی ماجرا می‌گوید و برای درك و تصور بهتر مخاطب،...

Dark night · 13/3/22

NERISSA گفت
#4
همراه با غرش خشمگین آسمان، رگبار باران شدید‌تر شده و قطرات ریز و درشت، بر سر و روی دو مرد پایین می‌چکید. مرد، کودک را بیشتر به‌خود فشار داد تا از هجوم بی‌رحمانه باران، بر تن‌ و بدن نحیف‌ش(نحیفش) محافظت کند و قدم‌هایش را سریع‌تر برداشت. مرد دیگر، درحالی که تمام حواسش به اطرافش بود تا خطری ارباب جوانش را تهدید نکند، قدم‌هایش را سریع‌تر کرد تا به او برسد. ریچارد، باعجله درون کوچه‌ای رفت که ناگهان، دستش کشیده شد و به‌طور غریزی، کودک را بیشتر به خود فشار داد و به عقب برگشت که کسی را جزء ویلیام ندید. خیالش که از نبود خطری راحت شد، فشار دستش را از دور کودک کمتر کرد.)بهتره اینجا مشخص کنی...

Dark night · 13/3/22

REIHANEH CHEHREGOSHA گفت
به توکّل نام تبارکة، بسم‌الله
نقد همراه رمان پرنس طبع
منتقد: REIHANEH CHEHREGOSHA
* امید است این نقد پنجره‌ای رو به ترقی شما باشد*
#پست_11
می‌دونستم چقدر سر اسمای علمی این انگلا مشکل داشت و استاد فولادوندم همیشه از اسمای علمیشون استفاده می‌کرد!
دستم رو روی دستش گذاشتم که نگاهی بهم کرد، لبخند دلگرم کننده‌ای زدم که از اون حالت بیرون اومد [ تنها به گفتن چیستی و کیستی موضوع اکتفا نکنید. از رنگ اجسام، نوع، شکل و اندازه‌ی آنها بگویید. مثلاً...

ChakavaK · 13/3/22

Dark night گفت
با عرض سلام به منتقد عزیز و بزرگوار
تمامی موارد فوق درست و به جا بود و هیچ جای اعتراضی باقی نیست
اینجانب از قسمت معینی به بعد زاویه دید را سوم شخص کردم با این امید که بتوانم بهتر به موارد گفته شده دقت کنم
همه ما میدانیم که زاویه دید اول شخص برای نوشتن زیاد انتخاب مناسبی نیست و ممکن هست در برخی مواقع به مشکل جدی بر بخوریم و نتوانیم فضا را آنقدر که لازم است بگوییم چون از دید شخصیت‌ها بخواهیم شاید در موقعیتی باشند که توانایی دقت به فضا یا اتفاقات اطراف را ندارند!
ولی چون رمان در دست نقد بود تصمیم گرفتم تغییرات این قسمت رو به زمان بعدی موکول کنم تا زمانی که نقد شما را دریافت کردم
با امید خدا و به محض اولین فرصت به دست امده تمامی این پست‌ها...

نقد همراه نقد همراه رمان پرنس طبع | Dark night / توسط شورای نقد

گزینه‌های بیشتر

paaa

NERISSA

امضا : NERISSA

ChakavaK

امضا : ChakavaK

Dark night

امضا : Dark night

Dark night

امضا : Dark night

ChakavaK

امضا : ChakavaK

موضوعات مشابه