متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

ایران معاصر چرا دختر امیرکبیر در تاریخ بدنام شد؟ +عکس

  • نویسنده موضوع Rigina
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 165
  • کاربران تگ شده هیچ

Rigina

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
4,251
پسندها
41,855
امتیازها
74,373
مدال‌ها
63
  • نویسنده موضوع
  • #1
در تاریخ ناگفته ایران، زنان زیادی هستند که جز نام، نشانه دیگری از آن‌ها نداریم. زنانی که به دنیا می‌آمدند تا پشت درهای بسته حرمسراها زندگی کنند و به عقد مردی درآیند و پشت همان درهای بسته بمیرند بدون اینکه کسی حتی نام آن‌ها را بداند اما همه این زن‌ها، این مرز تولد تا مرگ را بدون تأثیر‌گذاری در روند تاریخ طی نمی‌کردند. یکی از این زنان تاج‌الملوک ملقب به ام‌خاقان است؛ زنی که بی‌تردید وجودش در شکل‌گیری بخشی از تاریخ معاصر مؤثر بوده است. آنچه او را مشهور می‌کند، گزارش‌هایی است که در روزنامه‌های دوران مشروطه، نوشته و به او نسبت‌های غیراخلاقی داده شده است. شاید هیچ زنی به اندازه ام‌خاقان نباشد که به صراحت در روزنامه‌ها متهم به خ**یا*نت شده و این نسبت به جایی رسیده بود که محمدعلی شاه را فرزند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Rigina

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
4,251
پسندها
41,855
امتیازها
74,373
مدال‌ها
63
  • نویسنده موضوع
  • #2
این تنها سند تولد دختری است که تا مدت‌ها کسی نمی‌داند نامش چیست و حتی در چه تاریخی این نامه نگاشته شده است اما قرائن موجود و رابطه امیر با شاه نشان می‌دهد که باید حدود سال ۱۲۶۵ یا ۱۲۶۶ یعنی اولین سال و شاید هم سال دوم سلطنت ناصرالدین باشد.

باز از خلال نامه‌های امیرکبیر است که متوجه می‌شویم این دختر هنوز شیر‌خواره است که ملکزاده خانم فرزند دیگری را باردار است؛ فرزندی که هرچند امیر آرزو می‌کند غلام خانزاد شاه شود اما دختر دیگری می‌شود که بعدها نامش به عنوان همدم‌الملوک ثبت می‌شود.

تاج‌الملوک هنوز به سن سه سالگی نرسیده بود که بر اثر اختلاف میان پدر و مادربزرگش، این مهدعلیا، مادربزرگش است که پیروز شده و حکم عزل و تبعید امیرکبیر را از ناصرالدین شاه می‌گیرد. در روایت‌هایی که از تبعید...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Rigina

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
4,251
پسندها
41,855
امتیازها
74,373
مدال‌ها
63
  • نویسنده موضوع
  • #3
یتیم شدن، نخستین بخش از زندگی ام‌خاقان بود اما این یتیمی وقتی بیشتر معلوم شد که ناصرالدین شاه به خواست مادر به خواهر عزادار و عصبانی خود دستور داد تا با میرزا‌کاظم، فرزند میرزا‌ آقاخان نوری ازدواج کند؛ ازدواجی که خشم عزت‌الدوله و دخترانش را به شاه بیشتر کرد اما مهدعلیا به این نیز بسنده نکرد و سرپرستی دو دختر عزت‌الدوله را به عهده گرفت و آن‌ها را به خانه همسر تازه دخترش نفرستاد.

به نظر می‌رسید با وجود اینکه مهدعلیا از ازدواج دخترش با آشپززاده قائم‌مقام رضایت نداشت، نمی‌توانست ببیند نوادگانی که حاصل این ازدواج بودند، زیر دست خاندان امیرکبیر یا همسر تازه دخترش بزرگ شوند. از سوی دیگر، امیرکبیر ماترک زیادی برای این دو دختر به جای گذاشته بود و او سرپرستی حفاظت از این ماترک را هم به دست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Rigina

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
4,251
پسندها
41,855
امتیازها
74,373
مدال‌ها
63
  • نویسنده موضوع
  • #4

شکوه السلطنه، همسر عقدی ناصرالدین شاه و مادر مظفرالدین شاه

به نظر می‌رسد شکوه‌السلطنه که از ازدواج با ناصرالدین شاه دو فرزند به دنیا آورد که یکی یعنی دختری به اسم زینت در ۹ ماهگی درگذشت، از ابتدا، علاقه‌ای به این ازدواج نداشت و ترجیح می‌داد خواهرزاده‌اش به همسری ولیعهد دربیاید و ولیعهد از نوادگان فتحعلی شاه باشد؛ هرچند با تولد محمدعلی شاه این آرزو به باد رفت و شکوه‌السلطنه ترجیح داد کاری کند تا ام‌خاقان، نفوذ بیشتری در دربار پسرش نداشته باشد.

زمانی که اختلاف میان ام‌خاقان و مظفرالدین‌میرزا بالا گرفت، محمدعلی‌خان غفاری قاصد نامه‌ای شد که در آن مظفرالدین‌میرزا برای پدر خود به تهران فرستاد تا او را در جریان تصمیمش برای جدا شدن از ام‌خاقان بگذارد. وقتی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

Rigina

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
4,251
پسندها
41,855
امتیازها
74,373
مدال‌ها
63
  • نویسنده موضوع
  • #5

وارث همسر امیر‌کبیر​

جدایی ام‌خاقان از مظفرالدین شاه برای عزت‌الدوله بسیار تلخ و ناگوار بود. او بعد از این ماجرا، ام‌خاقان را به عنوان وصی خود معین کرد و در نامه‌ای که لقب همسر امیرکبیر به خود داده، مهر امضا کرد. در این وصیت آمده: «وصیت‌نامه به خط خودم به تو که دختر من ام‌خاقان هستی، می‌نویسم. بدانید من در کمال صحت اعضا می‌نویسم. به هر کس لازم است که بنویسید من دولت زیاد ندارم. شکر خدا قرض هم ندارم. خانم جانم برای خرج خودم خانه‌های شهر مرا یا بفروشید؛ از جهت خرج خودم، نماز، روزه، حج مکه باشد.»

او بعد از طلب مغفرت از کسانی که در خدمتش بودند نیز نوشته است: «رستم‌آباد را هیچ ‌کس حق ندارد؛ سه دانگ مال حق شما، سه دانگ مال حق افسرالسلطنه. قربانت تو را به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا