متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان ستارک رودخانه | Golbarg / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع paaa
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 5
  • بازدیدها 401
  • کاربران تگ شده هیچ

paaa

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
469
پسندها
8,440
امتیازها
24,773
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #1
~بسم رب النور~

IMG_20210302_234904_390.jpg


با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»
رمان «ستارک رودخانه» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] mseh

paaa

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
469
پسندها
8,440
امتیازها
24,773
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #2
این نقد متعلق به منتقد -No Voice Meshkan_Ara است
پارت۳:

فصل اول: سوخته‌ی حقیقت!

اولین روز از خرداد ماه بود و نسیم گرمی می‌وزید. روی بلوک سیمانی کنار دیوار محوطه نشسته بود و تند‌‌تند کلمات‌ را کنار هم جاگیر می‌کرد تا این سرشماری که کل هفته‌ اسیرش‌ شده بود تمام شود. گونه‌هایش از حرارت داغ بودند و رنگ سیاه لباس‌هایش بیشتر این گرما را به جان او می‌خریدند.(توصیف خیلی خوبی بود)
لبخندی با پایان یافتن سرشماری روی لب‌های خشکیده و بی‌آلایش او قرار گرفت و نفسی راحت کشید.
ذهنش میان حیوان‌ها و خود دامپزشکی گرفتار شده بود،(و) هرثانیه‌ای که از ساعت دیجیتال روی دستش می‌رفت او را نگران و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Nafise amirlatifi

پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,058
پسندها
13,811
امتیازها
33,373
مدال‌ها
20
  • مدیر
  • #3
پست یازده
مهدیار لب‌هایش( فرصت خوبیه که چهره‌ی مهدیار رو ترسیم کنیم، پس از ویژگی لب‌هاش بگو مثلا لب‌های باریک‌/بیرنگ‌/ لب‌های پهن)را می‌جوید و نفس‌های پی‌درپی می‌کشید.
- اگر این‌جوری باشه من از تو بد‌ترم پس منم کنار می‌کشم.
مهان چشم‌هایش را به او داد ( نگاه عسلی‌اش به قامت چهارشونه‌ی مهدیار که به تخت تکیه داده بود، دوخته شد. چون چشم رو به کسی نمیدن ولی نگاه رو آره.
اینجوری صحنه رو پررنگ‌تر کردیم، توصیف حالات و چهره انجام دادیم و به مخاطب یاداوری کردیم که مهدیار هنوز نشسته.)
و دندان روی هم سابید و سمت مهدیار رفت.
- من کی گفتم عقب می‌کشیم؟ راه رو میرم ولی فقط راه خودم نیست بدون!(فقط بدون راهی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Nafise amirlatifi
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] mseh

mseh

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
129
پسندها
800
امتیازها
5,003
مدال‌ها
6
  • #4
متشکر از شما سرورم. بله رمان رو رها کردم چون تو حس مشکل داشتم فعلا در خاموشی به سر میبرد این رمان ۱۰۰ص که از نوشتم فقط تمیرینی برام شد و رمان جدیدم کلا فرق داره.
کلمات همچون فاق که میشه شکاف و در لغت‌نامه دهخدا هست رو حذف کردم و رمان رو روان‌تر نوشتم.
ببخش دیر خوندم. ممنون که به هم روحیه دادی و با محبت و مهربانی جوابم رو دادی و نکوبیدی من رو.
بازم سپاس امیدوارم در رمان خیال پرست مشکل بیان چهره و..‌‌. حل شده باشه.
من مهان رو سه سال با خودم زنده نگه داشتم و برای پیرنگ از جامعه و مردم نقش گرفته.
دختر من خیلی غمگینه مهان من دلم براش تنگه ولی دخترم همین نمی‌مونه بر میگرده.
ممنونم از نقد مفید و با دقتت
 

Nafise amirlatifi

پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,058
پسندها
13,811
امتیازها
33,373
مدال‌ها
20
  • مدیر
  • #5
تو عالی هستی گلبرگ به چیزی که از ذهنت میگذره اعتماد دارم :458211-8e33e52a2f7bd5005505daf268120cac:
متشکر از شما سرورم. بله رمان رو رها کردم چون تو حس مشکل داشتم فعلا در خاموشی به سر میبرد این رمان ۱۰۰ص که از نوشتم فقط تمیرینی برام شد و رمان جدیدم کلا فرق داره.
 
امضا : Nafise amirlatifi
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] mseh

mseh

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
129
پسندها
800
امتیازها
5,003
مدال‌ها
6
  • #6
عقب
بالا