کهن ترین روایت عشق از ایران

  • نویسنده موضوع پرینز نوچی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 140
  • کاربران تگ شده هیچ

پرینز نوچی

مدیر بُعد میانه
پرسنل مدیریت
مدیر بعد میانه
تاریخ ثبت‌نام
21/5/19
ارسالی‌ها
4,571
پسندها
14,009
امتیازها
51,173
مدال‌ها
23
سن
29
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
«زال و رودابه» از داستان‌های #شاهنامه است. این، داستان عشقی است که نادیده هر دو طرف را گرفتار می‌کند. داستان از این جا شروع می‌شود که #زال پس از آنکه پدرش پادشاهی زابل را به او می‌سپارد برای سرکشی به شهرها و کشورهای تابعه از زابل بیرون می‌رود تا به کابل می‌رسد. پس از آشنایی با #مهراب که پادشاه کابل و از نبیرگان #آژی‌دهاک (ضحاک) بوده به گونه‌ای شگفت شیفته و دلباختهٔ دختر مهراب می‌شود. از آن سو هم #رودابه دخت مهراب با شنیدن ویژگی‌های #زال از زبان پدرش، هنگامی که با سیندخت سخن می‌گفت، شیفته و دلباختهٔ زال می‌شود. پس از آن با میانجی شدن غلام زال و چند کنیز از سوی...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : پرینز نوچی

پرینز نوچی

مدیر بُعد میانه
پرسنل مدیریت
مدیر بعد میانه
تاریخ ثبت‌نام
21/5/19
ارسالی‌ها
4,571
پسندها
14,009
امتیازها
51,173
مدال‌ها
23
سن
29
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
درحالی که #زال و #رودابه برای نخستین دیدار ناشکیبا بودند، #زال شب هنگام به دیدار رودابه می‌رود و با طناب از دیوار کاخ رودابه بالا رفته و او را در کنار خود می‌بیند. در اینجا فردوسی بزرگ با یک بیت نهانی به رابطهٔ میان ایشان اشاره می‌کند:

همی بود بوس و کنار و نبید مگر شیر کو گور را نشکرید

پس از آن که زال از رودابه جدا می‌شود شب و روز و آرام و خواب ندارد و پیوسته در پی آماده کردن پیش نیازهای این پیوند است. نخست نامه‌ای به پدر می‌نویسد و به او یادآور می‌شود که هنگام زن گرفت او است و در دنباله دخت مهراب را به عنوان جفت درخور خود به پدر نشانی می‌دهد.
لیکن #سام که می‌داند #رودابه...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

پرینز نوچی

مدیر بُعد میانه
پرسنل مدیریت
مدیر بعد میانه
تاریخ ثبت‌نام
21/5/19
ارسالی‌ها
4,571
پسندها
14,009
امتیازها
51,173
مدال‌ها
23
سن
29
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
#زال به دربار شاه می‌رود و شاه با کمک ستاره شناسان از آیندهٔ این پیوند و فرزندی که از ایشان پدید خواهد آمد اطمینان حاصل می‌کند. ستاره شناسان به او می‌گویند که فرزندی از ایشان پدید خواهد آمد که مرزبان ایران زمین خواهد شد. شاه نیز #زال را به راه‌های گوناگون می‌آزماید تا دانش و هوش او نزد شاه و همگان آشکار شود.
شاه از #زال خواست تا با موبدان به گفتگو بنشیند و شاه خود داور و بینندهٔ این گفتگو باشد. موبدان برای سنجش رای و هوش زال برای او شش چیستان گفتند و از او خواستند تا آن‌ها را پاسخ دهد:
۱- آن دوازده درخت سهی که شاداب و با فرّهی روئیده‌اند و از هر یک از آن درختها، سی شاخ بر زده و در پارسی، هرگز کم و بیش نگردند چیست؟
۲- آن دو اسب گرانمایهٔ تیز...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

پرینز نوچی

مدیر بُعد میانه
پرسنل مدیریت
مدیر بعد میانه
تاریخ ثبت‌نام
21/5/19
ارسالی‌ها
4,571
پسندها
14,009
امتیازها
51,173
مدال‌ها
23
سن
29
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #4
پس از شنیدن پرسش‌ها #زال پاسخ می دهد:
۱- دوازده ماه سال و سی روز هر ماه (در گاه‌شماری در ایران باستان هر ماه سی روز بوده و ۵ روز آخر سال روز نیایش و جشن بوده‌است که خیام (حکیم عمر خیام) آن ۵ روز را + ۱ روز از اسفند ماه کرد و شش ماه نخست سال را سی ویک روزه و ماه پایانی سال را بیست و نه روزه دسته‌بندی کرد. به این ترتیب تقویم ایرانی ای که خیام ساخت تنها تقویم رایج در جهان است که نخستین روز فصل و ماه با هم یکی است. یکم مهر همان یکم فصل پاییز است)
۲- شب و روز جواب سؤال بود
۳- این همان ماه نو است که هرشب می‌کاهد (تقویم قمری یا ماه شمار)
۴- آن مردی که گفتید در آن بیابان با داسی تیز می‌آید و هیچ لابه‌ای نشنود و خشک و تر را با هم بدرود، بدرستی که زمانه‌است و ما همچون...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

پرینز نوچی

مدیر بُعد میانه
پرسنل مدیریت
مدیر بعد میانه
تاریخ ثبت‌نام
21/5/19
ارسالی‌ها
4,571
پسندها
14,009
امتیازها
51,173
مدال‌ها
23
سن
29
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #5
پس از آنکه #سام کابل را به محاصره درآورد، #مهراب می‌خواست سیندخت و رودابه را بکشد تا آتشِ برپا شده را خاموش کند. #سیندخت همسر مهراب که زنی دانا بود، راهی به نظرش رسید و پیشنهاد کرد تا خود به نزد سام برود و مشکل را حل ‌کند. او در آغازِ این دیدار خود را معرفی نکرد و تنها به عنوان فرستادهٔ کابل سخن گفت و تنها پس از آن که سام دانایی و کردارش را دید و از او پرسید که کیست، دانست که او همسر مهراب و مادرِ #رودابه است. پس از آنکه سام او را به این نیکویی و والامنشی دید، دست او را بدست گرفت و دخترش را برای زال خواستگاری کرد. از آن سو زال هم با نامهٔ شاه به سوی کابل بازگشت و این پیوند به شادی و خرسندی برگزار...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
عقب
بالا