- ارسالیها
- 5,011
- پسندها
- 14,173
- امتیازها
- 54,473
- مدالها
- 24
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
هانسل و گرتل فرزندان یک هیزمشکن هستند. در سالی که قحطی بزرگی روی میدهد، همسر هیزمشکن (که در داستان اصلی مادر واقعی بچههاست ولی در ویرایشهای بعدی بهعنوان نامادری هانسل و گرتل معرفی میشود) برای آنکه غذای بیشتری برای او و شوهرش باقی بماند نقشهای میکشد و به هیزمشکن میگوید تصمیم دارد بچهها را به جنگل ببرد و در آنجا رهایشان کند تا از گرسنگی بمیرند. هیزمشکن که با این نقشه مخالف است سرانجام بااکراه تسلیم همسرش میشود. اما آن دو نمیدانند که هانسل و گرتل نیز صحبتهای آنها را در اتاقخوابشان شنیدهاند. دو کودک پس از آنکه والدینشان به خواب میروند از خانه بیرون میزنند و تا آنجا که میتوانند سنگریزههای سفید جمعآوری میکنند و به اتاقشان بازمیگردند.
فردا صبح آنها همراه پدر و...
فردا صبح آنها همراه پدر و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.