مسابقه مسابقه هزارتوی واژگان | تالار ادبیات

[روناهی]

[به نام آنکه قلم آفرید]
​

درود!
آنقدر فوری است که از پرسیدن احولتان گذر می‌کنم و امید دارم خوب باشد.
تالار ادبیات در خطر بسیار بزرگی قرار دارد و تنها شما می‌توانید آن را نجات دهید.
یک ماه پیش بود که سرپرست مرا به ماموریتی دور گماشت، ماموریتی برای یافتن یک پیش‌گویی! بله، همانی که شایعه‌اش در تمام سرزمین یک رمان پیچیده بود.
وقتی از کوهستان وارونه عبور کردیم و به دره اسرار رسیدیم، موانع بسیاری بر سر راهمان قرار گرفت اما بالاخره به یک نامه کهنه که در قلب دیو دره زندانی شده بود، دست یافتیم...
که کاش نمی‌یافتیم. آنچه در پیش‌گویی آمده واقعیت هولناکی است که در شرف وقوع است:

پس هنگامی که...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Amin~]

اعلام آمادگی

 

[Armita.sh]

[به نام آنکه قلم آفرید]
​

درود!
آنقدر فوری است که از پرسیدن احولتان گذر می‌کنم و امید دارم خوب باشد.
تالار ادبیات در خطر بسیار بزرگی قرار دارد و تنها شما می‌توانید آن را نجات دهید.
یک ماه پیش بود که سرپرست مرا به ماموریتی دور گماشت، ماموریتی برای یافتن یک پیش‌گویی! بله، همانی که شایعه‌اش در تمام سرزمین یک رمان پیچیده بود.
وقتی از کوهستان وارونه عبور کردیم و به دره اسرار رسیدیم، موانع بسیاری بر سر راهمان قرار گرفت اما بالاخره به یک نامه کهنه که در قلب دیو دره زندانی شده بود، دست یافتیم...
که کاش نمی‌یافتیم. آنچه در پیش‌گویی آمده واقعیت هولناکی است...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Y E K T A]

اعلام امادگی

خیلی نگران سرپرست شدم اصلا

 

[BlaCkfloWeR]

 

[MONTE CRISTO]

اعلام آمادگی


اون خانم محترم گوی بنفش رو بردن به حول خدا؟ میام نجاتش میدم بابا

 

[Hope]

اعلام آمادگی

 

[Aisane1]

اعلام آمادگی

 

[Seta~]

عا

 

[بابای دخترش]

نفهمیدم
نخوندم
ولی هستم