طنز فن‌فیکشن ناول‌وان | BlaCk floWeR کاربر انجمن یک رمان

BlaCkfloWeR

مدیر بازنشسته طبیعت
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
17/4/21
ارسالی‌ها
979
پسندها
14,743
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #1

<به نام خالق پدیدآورنده‌ی یک‌رمان>

نام فن‌فیکشن: ناول وان*
نویسنده: BlaCk floWeR
ژانر: #جنایی #طنز
خلاصه:
ناول‌وان! شهری که توی نگاه اول ساده و عادی بنظر می‌رسید؛ اما رفته‌رفته، تبدیل به شهری مملوء از جنایت‌های پنهانی شد... .
زمانی این شهر برای موجودات زنده‌ی کره‌ی خاکی برجسته شد که قتل عام سال ۲۰۱۷ میلادی رخ داد؛ بعد از این قتل عام توی میدون کارکنان اخراجی مردم ناول‌وان کمتر رنگ و روی خوشی و خنده به خودشون دیدن...
دیگه نه خبری از عروسی و پای‌کوبی بود، نه خبری از قهقهه‌های بچه‌های ناول‌وان توی کوچه‌ها و خیابون‌های این شهر! همه توی سایه‌ی تاریک خونه‌هاشون صدای نفس‌هاشونو پنهان می‌کردن، تا اینکه دوباره، بعد از ۲۵ سال پای جرم و قانون‌شکنی به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : BlaCkfloWeR

BlaCkfloWeR

مدیر بازنشسته طبیعت
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
17/4/21
ارسالی‌ها
979
پسندها
14,743
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
"این پست صرفاً جهت آشنایی و فهم بیشتر شخص‌هایی که مورد خطاب قرار می‌گیرن"
۱.سیاه-سفید دسته‌ها: کاربران عادی محترم که زیر مجموعه می‌گیرن به=
-دلاوران: معترضان
-جایزه‌بگیران: گزارش زننده
-تخفیف‌خوردگان-خرشانس‌ها: اونایی که شانس مث شتر دم در پروفشون می‌خوابه و بعد از ارتکاب جرم بخشیده میشن
-اعدامیان: اخراجی‌ها
-کلمات نا‌مربوط-پروانه‌ها: هشدار گرفتگان
-‌گرخیدگان: اونایی که هر اتفاقی بیوفته دنبال برگاشونن
-تباهان: اونایی که تازه عضو انجمن شدن و اول تباهیشونه
-بیچارگان: افرادی که رمانشونو تو پروفاتون تبلیغ می‌کنن
-چس‌ناله‌کنان: اونایی که میگن آره ما خیلی بدبختیم، ما عصاره‌ی غم روزگارو خوردیم
۲.خجستگان: مدیران محترم بازنشسته
۳.علافان: نویسندگان و نویسندگان افتخاری محترم انجمن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : BlaCkfloWeR

BlaCkfloWeR

مدیر بازنشسته طبیعت
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
17/4/21
ارسالی‌ها
979
پسندها
14,743
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
"March 28, 2048; Novel One City"
#1
ناول وان شهر خیلی زیبایی بود؛ با مردمی زیبا‌تر، مردمی فرهنگی که دیوار مشخصی بین اونها و مردم غیرفرهنگی کشیده شده بود. صدای خنده‌ و شادی اونها تا صد فرسخی اون شهر می‌رفت و حسرت باقی افراد رو به دنبال داشت.
هر روز صدای جشن، عروسی و تولد‌هایی میومد که توی میدون گرفته می‌شد؛ لحظه‌ی تحویل سال همه‌ی مردم با عشق در کنار هم خوشحال بودن، توی غم‌های همدیگه شریک بودن و با هم زندگی می‌کردن، همه‌چی رو با هم سهیم می‌شدن و به هم کمک می‌کردن؛ اما همه چیز از اونجایی شروع شد که شهر ناول‌وان توی باتلاقی از تاریکی فرو رفت؛ مقامات شبانه روز به دنبال کلوم‌ها* و صاحباشون بودن، به محض دستگیری توی میدونی که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : BlaCkfloWeR

BlaCkfloWeR

مدیر بازنشسته طبیعت
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
17/4/21
ارسالی‌ها
979
پسندها
14,743
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
.
 
آخرین ویرایش
امضا : BlaCkfloWeR

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا