روان‌شناسیِ من:)

  • نویسنده موضوع F.Śin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 13
  • بازدیدها 638
  • کاربران تگ شده هیچ

F.Śin

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
13/1/18
ارسالی‌ها
1,209
پسندها
16,572
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
20
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
بین پُست‌های یه کانال، با یه عبارت مواجه شدم که تصمیم گرفتم برم در موردش سِرچ بزنم و دیدم چه‌قدر در عینِ زیبایی، منطقیه:)


تکنیکی داریم به اسمِ [نگاه از بالکن]
این تکنیک می‌گه اگه شما از توی تراسِ یه خونه، به شلوغی و هیاهوی خیابون و ترافیکی که ایجاد شده، نگاه کنین؛ طبعاً دیدتون نسبت به کسی که با ماشینش، توی همون ترافیک گیر افتاده، متفاوت می‌شه!
بخوام واضح‌تر بگم،
گاهی اوقات، توی زندگی‌مون، مسائلی پیش میاد که خیلی خودمون رو درگیرش می‌کنیم! اون‌قدر تو این مسئله و جزئیات غرق می‌شیم تا به جایی می‌رسه که تواناییِ دیدنِ کُلیات رو نداریم! از خیلی چیزا غافل می‌شیم!
این‌طوریه که ممکنه راه‌حل حتی پیشِ پامون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : F.Śin

F.Śin

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
13/1/18
ارسالی‌ها
1,209
پسندها
16,572
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
20
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
توی کتاب «عشق هرگز کافی نیست»، یه‌جا می‌گه:
[در برخوردهای عاطفی، وقتی عصبی یا هیجان‌زده هستیم، برداشتِ ما از احساسات و افکارِ دیگران، بیش‌تر مبتنی بر احساسات درونی، اضطراب‌ها و احساساتِ شخصی‌ خودمان خواهد بود؛ نه ارزیابی منطقی دیگران.]

ساده‌تر بخوام بگم،
زمانی‌که شما مضطربید، غمگینید، افسرده شدید و ...، در تعاملِ با دیگران، به‌جای این‌که به احساسات اون‌ها و ارزیابی رفتارشون دقت کنید، تمام حواس و توجه‌تون رو می‌ذارید روی برداشتی که خودتون دارید! حتی براتون مهم نیست این برداشت از کجا اومده یا اصلاً درست هست یا نه، چون اون‌قدر به خودتون مطمئنید که با خودتون می‌گید پیش‌بینیِ من اصلاً اشتباهی توش نیست!
مثال می‌زنم:
اگر شما توی همون شرایط سخت با حالِ روحی بد باشید،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : F.Śin

F.Śin

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
13/1/18
ارسالی‌ها
1,209
پسندها
16,572
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
20
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #13
سلام،
امشب ورای همه‌ی چیزایی که تا حالا گفتم، می‌خوام از یه تکنیک بگم که خودم به تازگی متوجه شدم وجود داره:]



تکنیکِ دست‌ چپ/ دست راست یا دست مسلط/غیرمسلط
داستانِ این تکنیک چیه حالا؟
می‌گه ممکنه گاهی خیلی فشارِ زیادی رو متحمل بشید که خسته‌تون کنه، بی‌انگیزه‌تون کنه، کلِ دنیا، همه‌ی آدم‌ها رو مقصر بدونید، با خودتون و با همه، قهر کنید و حس کنید در حق‌تون بی‌انصافی شده.
توی این مواقع، یه خودکار یا مداد برای نوشتن بردارید.

دستِ غیرمسلط خودتون[مثلاً من دست راستی‌ام، پس دستِ غیرمسلطم می‌شه چپ] به عنوان چی عمل می‌کنه؟
به عنوانِ کودک درونِ سرکشی که هیجاناتش رو بی‌کم و کاست بروز میده و هیچ خودکنترلی‌ای نداره؛...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : F.Śin

F.Śin

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
13/1/18
ارسالی‌ها
1,209
پسندها
16,572
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
20
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
سلام سلام،
اومدم با «سوگِ عاطفی» که امیدوارم تجربه‌ش نکرده‌باشید:) و اگه تجربه‌ش کردید، امیدوارم دیگه تجربه‌ش نکنید و آدمِ امن زندگی‌تون‌و پیدا کرده باشید:))



آدم‌ها بعد از ازدست‌دادنِ کسی که دوستش دارند؛ واردِ مرحله‌ای می‌شن با عنوانِ «در هم شکستن»!
به‌نظرم این سخت‌ترین مرحله‌ای هست که یک انسان، می‌تونه تجربه کنه؛ پر از احساساتِ متناقض، پر از فکرهای گوناگون و سؤالات مختلف!
روح‌تون یه دردِ بزرگ رو متحمل می‌شه، این درد و غم اون‌قدر زیاده که بدن برای کم‌شدنِ «سوگ»، مقدار زیادی «اندروفین» ترشح می‌کنه تا روی گیرنده‌های تسکین‌دهنده‌ی مغز تأثیر بذاره! دقیقاً واسه همینه که وقتی اون فرد یکهو از صحنه‌ی زندگی‌تون محو می‌شه،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : F.Śin
عقب
بالا