قاتل قاتل | تد باندی

[گوربائیل]

واژه «قاتل سریالی» را باید با «تد باندی» عجین دانست. هنگامی که این واژه شنیده می شود همه به یاد قاتلی سنگدل و بی رحم می افتند که حتی فکر کردن به جنایاتش نیز موجب رعب و وحشت می شود.

وی قبل از آنکه در سال ۱۹۸۹ اعدام شود، به قتل ۴۰ زن جوان در طول ۴ سال دلهره آور در ۱۲ ایالت آمریکا اعتراف کرد. به این ترتیب وی به یکی از خوفناک ترین قاتلان تاریخ آمریکایی بدل شد که قتل و جنایت جزو فرهنگ آن شده است. اما آنچه «تدی باندی» را از دیگر قاتلان سریالی متمایز می کرد. شخصیت جذابش بود که حتی در حالی که در بند زندان در انتظار اعدام بود، زنان بسیاری برای او کارت پستال های ازدواج می فرستادند.

چه دلایلی موجب شد که «تد باندی» مرتکب قتل دختران و زنان جوانی شود که حتی در...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[گوربائیل]

باندی در سال ۱۹۶۷ با دختری زیبا به نام «استفانی بروکس» آشنا شد. این دو به سرعت عاشق یکدیگر شدند. زندگی برای باندی زیبا شد و از وضع کنونی خود راضی بود. در طول پاییز سال ۱۹۶۸ باندی بار دیگر به دانشگاه دیگری منتقل شد و در دانشگاه استنفورد در پائولو التو در کالیفرنیا ثبت نام کرد. کمی پس از آن استفانی از دانشگاه واشنگتن فارغ التحصیل شد و ناگهان روابط میان آنها پایان یافت. استفانی بعدها توضیح داد که بر این احساس بود که باندی برنامه واقعی و اهدافی برای آینده ندارد و وی کسی نبوده که بتواند به پای چنین مردی بایستد. باندی از این که نخستین عشق خود را از دست داده بود به هم ریخت و پریشان شد و تمرکز خود را بر مسائل از دست داد. وی در نهایت به دلیل نمرات بدی که گرفت...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[گوربائیل]

در ۴ ژوئیه ۱۹۷۴ «جونی لنتز» ۱۸ ساله نخستین قربانی باندی شد. جونی در خانه ای بزرگ در سیاتل به همراه تعدادی از دوستان خود زندگی می کرد. هیچ کس هنگامی که وی برای صبحانه به سر میز نیامد ظنین نشد که ممکن است اتفاق بدی برای وی رخ داده باشد. هنگامی که غیبت وی طولانی شد، دوستانش بتدریج نگران شدند و هنگامی که به اتاقش رفتند در کمال تعجب با جسد غرق در خون او در تختش مواجه شدند. هنگامی که آنها پتو را از روی وی برداشتند با صحنه دلخراشی مواجه شدند.

قربانی بعدی باندی، «لیندا آن هیلی» یک هواشناس ۲۱ ساله و دانشجوی حقوق در دانشگاه واشنگتن در سیاتل بود. در ۳۱ ژانویه ۱۹۷۴ یکی از هم اتاقی های لیندا از سوی رئیس لیندا پیغامی دریافت کرد که او سر کار نیامده است. هم اتاقی لیندا به اتاقش رفت و دید که رختخوابش...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[گوربائیل]

سرانجام در ۱۶ اوت ۱۹۷۵ کارآگاهان سرنخی را که امیدوار بودند به دست بیاورند پیدا کردند. یک مامور پلیس بزرگراه در «گرانگر یوتا» اعلام کرد یک فولکس واگن را در بزرگراه مشاهده کرده است. هنگامی که پلیس طبق روال شماره خودرو را چک می کرد، راننده با خودرواش فرار کرد. پلیس خودروی مظنون را تعقیب کرد و چند مایل پائین تر خودرو را دید که کنار ساختمانی توقف کرده است. هنگامی که افسر پلیس خواستار مدارک شناسایی راننده شد، وی گواهینامه خود را داد که بر روی آن تئودور رابرت باندی نوشته شده بود. مامور پلیس که به راننده شک کرده بود، خودرویش را گشت و یک جفت دستبند، مقداری طناب، یک ماسک اسکی، یک دیلم، یک یخ شکن و بسته های نایلونی را پیدا کرد. بدین ترتیب باندی به اتهام سرقت بازداشت شد.

طولی نکشید که کارآگاهان...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[گوربائیل]

۷ ماه بعد باندی در ۳۰ دسامبر سال ۱۹۷۷ بار دیگر از زندان گریخت. وی در این ماه ها، غذا کم می خورد و به حدی لاغر شده بود که بتواند از سوراخ روی سقف سلولش عبور کند. وی با گذر از سوراخ به دستشویی آپارتمان نگهبانش رفت و در آنجا منتظر ماند و با مناسب شدن اوضاع از در اصلی آپارتمان خارج شد. ۱۵ ساعت طول کشید تا زندانبانان متوجه غیبت او شوند.

وی پس از راهی شدن به سوی شیکاگو سوار بر هواپیما به فلوریدا رفت. ماموران سردرگم بودند که وی به کجا رفته است.

باندی در ژانویه سال ۱۹۷۸ توانست آپارتمانی نزدیک دانشگاه ایالتی فلوریدا برای خود دست و پا کند. وی با سرقت های کوچک امرار معاش می کرد. به نوشته کتاب «تنها شاهد زنده»، باندی که از آزادی جدیدش راضی نبود و نمی توانست تمایلات خود برای قتل دیگران را کنترل...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.