متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

زندگینامه بیوگرافی هراکلیتوس

  • نویسنده موضوع Hope
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 17
  • بازدیدها 376
  • کاربران تگ شده هیچ

Hope

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
32
 
ارسالی‌ها
3,835
پسندها
20,544
امتیازها
53,173
مدال‌ها
45
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #11
داریوش درویشی با توجه به قطعاتی که از هراکلیتوس برجا مانده، ویژگی‌هایِ لوگوس را چنین بیان می‌کند: «یک: لوگوس «هست»، در حالی که همه‌چیز «می‌شود». دو: یافتنی است؛ و می‌توان با آن هم‌آوازی کرد. سه: همگانی است. چهار: همه‌چیز بر اساسِ لوگوس پدید می‌آید. پنج: لوگوس همان کلامِ هراکلیتوس نیست، بلکه مستقل از کلامِ وی است. شش: یکی از مفادِ آن این است که همه‌چیز یکی است.»[۱۰۰]

آتش

هراکلیتوسِ گریان و دموکریتوس خندان، اثر دوناتو برامانت
اطلاعات بیشتر: عناصر اربعه
هراکلیتوس آتش را منشأ نخستین، و همهٔ چیزهای دیگر را برخاسته از آن می‌دانست. پیش از وی، تالس، آب را منشأ نخستین می‌دانست، و آناکسیمنس نیز هوا را به عنوانِ منشأ نخستین معرفی کرده بود. نظری که هراکلیتوس ارائه کرد، صرفاً...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hope

Hope

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
32
 
ارسالی‌ها
3,835
پسندها
20,544
امتیازها
53,173
مدال‌ها
45
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #12
دربارهٔ نقش آتش در مابعدالطبیعهٔ هراکلیتوس نیز دو تعبیر رایج است. در تعبیر نخست، او قائل به آرخه بودن آتش شناسانده می‌شود؛ ولی در تعبیر دوم، برخی پژوهشگران این نظر را رد می‌کنند و معتقدند هراکلیتوس به هیچ اصل نخستینی باور ندارد. درواقع، آتش پیروز کشمکش عناصر اربعه نیست؛ بلکه آن عنصری است که خود را در اجرام دستخوش تغییر، بروز می‌دهد. در حالی که نوعی استمرار و ثبات در ذات یا خواص اشیای مادی وجود دارد، مایهٔ مادی جهان دستخوش تغییر و تحول دائمی است.

Heraklitus_Cosmology.jpg
چرخهٔ عناصر در نظر هراکلیتوس، طبق گفتهٔ داریوش درویشی.
درویشی اعتقاد دارد که هراکلیتوس برخلافِ دیگر فیلسوفانِ ایونی که یکی از عناصر را آغازگرِ چرخهٔ عناصر در طبیعت می‌دانستند، هیچ‌کدام از این عناصر را منشأ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hope

Hope

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
32
 
ارسالی‌ها
3,835
پسندها
20,544
امتیازها
53,173
مدال‌ها
45
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #13
360px-Hendrik_ter_Brugghen_-_Heraclitus.jpg
نقاشی‌ای خیالی از هراکلیتوس، کشیده شده توسط هندریک تر بروخن با رنگ روغن در سال ۱۶۲۸

در نگر هراکلیتوس تمامیِ چیزها از اضداد تشکیل شده‌اند، و بنابراین دارای تنشی درونی هستند.این کشاکشِ جاویدان میان اضداد، هستهٔ دوم اندیشهٔ هراکلیتوس را تشکیل می‌دهد. اضدادِ در حال ستیز به اتفاق، حرکت و تحولی پدیدمی‌آورند که خود گونه‌ای از هماهنگی است.

برای نمونه می‌توان به کمانِ بِزه‌ای اشاره کرد که بر روی زمین افتاده‌است. این کمان دائماً از دو سمت نیرویی بر زه وارد می‌کند، و آن را می‌کشد. اما در نهایت این کمان در حالتی پایدار و هماهنگ دیده می‌شود.

در جهان وحدت، وجود دارد، اما این وحدت، از کثرت حاصل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Hope

Hope

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
32
 
ارسالی‌ها
3,835
پسندها
20,544
امتیازها
53,173
مدال‌ها
45
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #14
دین و خدا

به‌نظر می‌رسد که هراکلیتوس نسبت به دین‌های زمانِ خود خصومت می‌ورزیده، با دیدِ انتقاد به آن‌ها می‌نگریسته، و برای مراسم و آیین‌های دینی احترامی قایل نبوده‌است.[۱۴۶] البته راسل معتقد است که وی دینی مختصِ خود داشته و تنها نسبت به معتقداتِ مردم ابرازِ بیزاری می‌کرده‌است. راسل در این مورد می‌گوید:
«اگر هراکلیتوس چنان از تودهٔ مردم متنفر نبود که نتواند به تبلیغِ نظریاتِ خود بپردازد، می‌توانست یک مصلحِ دینی باشد.»

وی انتقادات تندی نیز به خدایان المپ و آیین‌های دینی مربوط به آن‌ها بیان می‌کرد، که اگر ساکن آتن بود یقیناً به مرگ محکوم می‌شد:
«جهان توسط هیچ‌یک از این خدایان ساخته نشده‌است.»

«دعا برای این مجسمه‌ها خواندن، مثل آن است که به جای صحبت با اهل خانه، با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Hope

Hope

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
32
 
ارسالی‌ها
3,835
پسندها
20,544
امتیازها
53,173
مدال‌ها
45
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #15
هراکلیتوس دریافت‌های حسی را منشأ شناخت می‌دانست؛چرا که معتقد بود:
«برای چیزهایی که می‌توان دید، شنید و آموخت، ارزش قائل می‌شوم.»

البته گویا وی دریافت‌های حسی را به‌تنهایی برای همگان، منبع مناسبِ شناخت نمی‌دانسته‌است. به عبارتی هراکلیتوس، برایِ شناختِ حقیقی، علاوه بر حواسِ پنج‌گانه ذهنِ انسان‌ها را نیز لازم می‌دانسته‌است؛ چرا که در یکی از جملاتِ بازمانده از او چنین آمده‌است:
«چشمان و گوش‌ها، گواهانِ بدی برای انسان‌ها هستند؛ اگر [آن انسان‌ها] روحِ بربر داشته‌باشند.»

با توجه به معنایِ لفظِ بربر در میانِ یونانیانِ باستان، که به مفهومِ کسی است که زبانِ یونانی را می‌شنود، اما از درکِ آن عاجز است، می‌توان نتیجه گرفت که در نظرِ هراکلیتوس نیز صاحبانِ روحِ بربر، کسانی هستند که داده‌های حسی را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hope

Hope

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
32
 
ارسالی‌ها
3,835
پسندها
20,544
امتیازها
53,173
مدال‌ها
45
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #16
گاتلیب نیز نظر مشابهی با گاتری دارد. وی می‌گوید هراکلیتوس هیچ شباهتی با پیشینیان نداشت و پیرو هیچ مکتبی نبود. گاتلیب می‌گوید با آنکه هراکلیتوس در مورد عناصر طبیعی بخشی از شیوهٔ گفتارِ میلتوسیان را به‌کار برد، اما انگیزه‌های هراکلیتوس با انگیزه‌های فیلسوفان میلتوس بسیار متفاوت بود، و خصوصیاتش وی را از فیلسوفان میلتوسی و فیثاغورس متمایز می‌کرد.

هگل بر خلافِ دیگر پژوهش‌گران، ترتیبِ تاریخیِ هراکلیتوس و پارمنیدس را به شکل دیگری روایت می‌کند. وی معتقد بود که هراکلیتوس پس از پارمنیدس می‌زیسته[۱۷۶] و تاکیدش بر تغییر و تحول، در واقع برابرنهاد و اعتراضی در مقابل فلسفهٔ پارمنیدس است، که بر هستی استوار بوده‌است.[۱۷۷] اما کاپلستون این گفتهٔ هگل را غلط می‌داند و می‌گوید پارمنیدس از آن‌جا که منتقد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hope

Hope

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
32
 
ارسالی‌ها
3,835
پسندها
20,544
امتیازها
53,173
مدال‌ها
45
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #17
افلاطون

تفکرات هراکلیتوس در افلاطون نیز نفوذ کرد، چنان‌که می‌توان او را شاگردِ مستقیمِ سقراط و شاگرد غیر مستقیمِ هراکلیتوس، پارمنیدس و فیثاغورس دانست.دیوگنس لائرتیوس می‌گوید که افلاطون پس از مرگِ سقراط، به نزدِ کراتولوس که مکتبِ هراکلیتوسی را در آن‌زمان می‌گرداند رفته، و به او ملحق شده‌است. ارسطو نیز در کتاب متافیزیک می‌نویسد که افلاطون در دوران جوانی با کراتولوس و اندیشه‌های هراکلیتوسی آشنا گردید، و این اندیشه‌ها را تا دوران پیری حفظ کرد. اندیشه‌هایی که به گفتهٔ ارسطو باعثِ شکل‌گیریِ نظریهٔ مثل در افلاطون گردید.

تغییر و تحول دائمی، و عدم پایداریِ چیزها در جهان را افلاطون از هراکلیتوس قبول کرد؛ اما افلاطون این مورد را تنها در محسوسات قابل قبول می‌دانست نه در موردِ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hope

Hope

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
32
 
ارسالی‌ها
3,835
پسندها
20,544
امتیازها
53,173
مدال‌ها
45
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #18
نظریهٔ حرکت جوهری ملاصدرا از چندین جهت با فلسفهٔ هراکلیتوس شباهت دارد. نخست اینکه وی همچون هراکلیتوس، تمامیِ ذراتِ عالمِ مادی را در تغییر و تبدل همیشگی (سیلان و حرکت) می‌دانست. در نظرِ ملاصدرا سیلان در اشیاء بخاطرِ فعلیت یافتنِ قوه‌ای است که در ذات آنان وجود دارد. ملاصدرا معتقد بود که هویتِ وجودِ جسمانی، حرکت است؛ و موجودی که بخاطر حرکت دچار تغییر و دگرگونی می‌گردد، و ماهیتِ دیگری پیدا می‌کند، باز هم همان موجود است.
همچنین فعلیت یافتنِ قوای موجود در چیزها، از نظر ملاصدرا، به تنهایی و بدونِ رویارویی با دیگر عوامل، غیرممکن بود. چنانچه اگر دانهٔ گندمی کنج اتاقی رها شود، به شکل دیگری فعلیت میابد، تا اینکه آن دانهٔ گندم در زمینی کاشته شود و در معرض نور خورشید قرار گیرد. این مورد با ستیز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hope
عقب
بالا