متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان شیاطین سایه | Aka / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع paaa
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 177
  • کاربران تگ شده هیچ

paaa

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
469
پسندها
8,440
امتیازها
24,773
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #1
~بسم رب النور~

IMG_20210302_234904_390.jpg


با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»

رمان «شیاطین سایه» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] AROHI

AROHI

شاعر انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,923
پسندها
22,897
امتیازها
44,573
مدال‌ها
24
سن
21
  • #2
به نام خدا

نقد همراه رمان شیاطین سایه

نقد از پارت‌های ۱ تا ۸

نویسنده: Kuroyami Aka


منتقد: AROHI ✿آگری


پارت #4

با درد به خودش پیچید و نگاهی به ساعت انداخت. ساعت 5:45 دقیقه‌ی صبح بود. غلتی زد و پتو را به خودش پیچید. از دوباره خوابیدن هراس داشت. نسیم خنک پاییزی از پنجره‌ی کنار تختش به داخل اتاق می‌وزید. برگ‌های گلدان پتوس روی طاق جلوی پنجره آرام می‌لرزیدند. آهسته نشست و صورت زخمی‌اش را مالید. نگاهی پر از اندوه به قاب عکس دونفره با مادرش انداخت. لبانش [COLOR=rgb(85, 57...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : AROHI

paaa

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
469
پسندها
8,440
امتیازها
24,773
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #3
این نقد متعلق به منتقد BlaCkfloWeR ıKıGAy- است
نویسنده: Kuroyami Aka



به نام خدا
#10

اکنون یک توله‌ هیمورا برای او شاخ و شانه می‌کشید. همه‌شان مثل هم بودند.؛ مغرور و از خودراضی.! با قدرتشان خودنمایی می‌کردند. آکاری از حالت دست به سینه بیرون آمد. یه به یاد داشت که آن پسرک سر به هوا و گستاخ چگونه در سری قبل از میدان به در شد. با قدم‌هایی بلند و خرامان خودش را به رانمارو رساند. از بالا به پسر نوزده ساله چشم دوخت اما رانمارو کوچکترین نگاهی به او نی ا نداخت. کمی خم شد و با نفسش موهای کوتاه جلوی رانمارو را بهم ریخت:
- من که چشمم آب نمی‌خوره بتونی توی سری بعد از مسابقات سر بلند بیرون بیای.؛ اما اگه از امتحان با نمره‌ی بالا بیرون اومدی، به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Kuroyami
عقب
بالا