نقد همراه نقد همراه رمان والاحضرت مونت‌رد | walkuter / توسط شورای نقد

[paaa]

~بسم رب النور~

با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»

رمان «والاحضرت مونت‌رد» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.​

لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.

پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[paaa]

«این نقد متعلق به Narges Movahedi است»

4
« قسمت اول : روزی بیرون قلعه »
مقدمه : 1763،امپراطوری کارلیزان،مونت رد
« نیازی به این پرانتز نیست عمارت بارون، شبانگاه در سکوت مرگباری فرو رفته‌بود؛ آسمانش اکنده از ابر های ابرهای مغموم و سیاه و حیاط گسترده اش را("حیاط گسترده‌اش را چندین..." بهتره. چون خوانش رو ساده‌تر می‌کنه) چندین نگهبان خمار دیده را در بر گرفته‌بود که خواب آلود گرم حراست بودند. در چهره های تمامی شان، اثری از لبخند و ذوق دیده نمی‌شدمنظورتون از این جمله چی بود؟ من با دو مفهوم...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[روناهی]

• #11

«آن گونه شد که [تا جای ممکن از جملات و کلمات روان بهره ببرید و جملات زائد رو از رمانتون حذف کنید. اصطلاحی وجود داره که نگویید نشان بدهید، شما هم مثل یک راوی روایت نکنید از خود کنش های صحنه شروع کنید از به سرعت... ] به سرعت راه خود را از [میان] جمعیت باز کرد و به پیشخوان مهمان‌خانه رسید؛ جایی که وی [ باز پیشنهاد میشه لحن روایی رو چندان به کار نبرید و از در آنجا... جمله رو شروع کنید.] در آنجا مانند دیوانه‌ها مردم را کنار می‌زد و تا حدودی انگشت‌نمای بقیه هم شده بود، کف و دیوارهایش [ ضمیر دیاورها رو ذکر کنید: دیوارهای پیشخوان]...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[NASTrr]

بسم الله الرحمن الرحیم
نقد همراه رمان والاحضرت مونت‌رد​

«طولی نکشید که چشمان چارلز به روی چشمان خونینش رفت، تنومندی که ساعتی پیش در مهمان‌خانه دیده بود حال به حدی خشمگین به نظر می‌رسید که او حدس می‌زد در تمام عمر هفده ساله‌اش یکم غیرقابل باور است، از واژه تنومند تصویر درشت و خشنی در ذهن مخاطب نقش می‌بندد. کسی را با آن حال و احوال ندیده است. ولاکن سوال آنجا بود که او - با آن تن سنگین و ورزیده - چگونه آن دو را از مهمان‌خانه تعقیب کرده بود و نیز حال چرا اصلا به فعل تعقیب روی آورده بود؟ جایی که از لفظ تنومند استفاده کردین هضم جمله را سخت می‌کند، اشاره به تن ورزیده فرد در اینجا...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.