- ارسالیها
- 2,087
- پسندها
- 14,637
- امتیازها
- 38,674
- مدالها
- 45
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
دختر پادشاهي از پدر خود ميخواهد، كه او را تنها به كسي شوهر دهد كه بتواند به پرسشهاي منظوم او پاسخ گويد، بزرگان و اميرزادگان، همه از پاسخ گفتن درمي مانند و سرخود رادر اين راه برباد ميدهند. تا آنكه دلاك كچلي در پاسخگويي به پرسشهاي دختر پادشاه توفيق حاصل مي كند. پرسشهاي آن دختر چنين بود:
من اگر آهوي شده به كوهها بگريزم، چه مي كني؟
2- من اگر مشتي دانه شده، برزمين ريختم، چه مي كني؟
3- من اگر گُلي شده بر كوهها رُستم، چه مي كني؟
4- من اگرسيبي شده به درون صندوقي رفتم، چه مي كني؟
پاسخ آن دلاك كچل چه بود؟
من اگر آهوي شده به كوهها بگريزم، چه مي كني؟
2- من اگر مشتي دانه شده، برزمين ريختم، چه مي كني؟
3- من اگر گُلي شده بر كوهها رُستم، چه مي كني؟
4- من اگرسيبي شده به درون صندوقي رفتم، چه مي كني؟
پاسخ آن دلاك كچل چه بود؟