پرونده پرونده | گراهام یانگ

[Amin~]

از آن به بعد گراهام معتقد بود که برای تنبیه کردن کسانی که او را مورد آزار و اذیت قرار داده اند مسموم کند ، که در اضافه همه موارد مسمومیت به مرگ منجبر نمی شد. متاسفانه پدرش و همچنین دوستش از طریق خوراک آنتیمون را دریافت کرده بودند. و از حملات تشدید شده استفراغ رنج می بردند . اما آنان هنوز زنده مانده بودند. در نهایت سم تمام شد و پدر یانگ برای معالجه به کلینیک یولسدن به همراه پسرش فرستاده شد در ابتدا پزشکان سم آرسنیک را تشخیص دادند ولی یانگ با نیشخند به آنها می گوید که آیا نمی دانید فرق میان آرسنیگ و آنتیمون چه چیزی می باشد؟
او به پزشکان پیشنهاد داد که تمامی نشانه های آنتیمون را در پدرش دیده اشت ولی ساکت ماند و طبیعتاً سم نیز در بدن پدرش وجود داشت. پدر...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Amin~]

کار زیر دست "پسر عزیز"
خانواده یانگو اکنون خطر جدی بودند که تمامی نشانه های امراض مسمویت را در خود داشتند و این زمانی بود که گراهام برای انان کار می کرد و با استفاده از مسوم کردن قهوه های این خانواده نشانه های از سم توکسین در بدن خانواده دیده می شد.

 

[Amin~]

سواستفاده یانگ "مسموم گر" از معلم درس شیمی
او از طریق میز معلم مربوطه ، به آنتیمون اسید دسترسی پیدا کرد و همچنین در کنار آن با دست یافتن به نوشته های وی در مورد تاثیرات کشنده این سم و همچنین دیدن تصاویر هولناک از کشته شدن افراد ، تصمیم گرفت که بطری خالی را از اسید آنتیمون پر کند. پس از گفت گوی معلم وی با مدیر مدرسه مبنی بر دستکاری جزوات و همچنین بخش زیادی از اسید دزدیده شده بود ، آنان تصمیم گرفتند که مراتب را سریعتاً به پلیس اعلام کنند . از این رو پلیس با بکار گیری تیم "قرمز دستان" روان پزشکان برای یافتن وی دست به عمل شدند.

 

[Amin~]

بوسلیه سرکشی دو دکتر مربوطه و پیگری اوضاع از گارد امنیتی بیمارستان درخواست کردند که گراهام را دستگیر کنند و در این بین گراهام تیم امنیتی را متقاعد کرد که او را رها سازند و در کریسمس 1970 وی آزاد شد. او تعطیلات کریسمس را با عمه خودش سپری کرد و در کنار به کلینیک روانپزشکی بردمور بازگشت ، او تحقیری به این اندازه را در طول عمر خودش تجربه نکرده بود. و از روی خشم این جملات را بر زمین می آورد. " وقتی من از اینجا خلاصی یابم ، هر سال یک نفر را در اینجا به قتل خواهم رساند".

 

[Amin~]

اندکی بعد تیم روانپزشک برای یافتن وی تمامی مکان ها را مورد بازرسی قرار دادند که در انتها یافتند که مسموم گر(گراهام) در یک دفتر مشاور شغلی کار می کند. یک روانپزشک از او سوال می پرسد که پس از فراعت از تحصیل چکاری را آغاز می کند. که دکتران شگفت زده می شوند از عمق دانش گراهام در زمینه زهر شناسی. پس از آنکه پزشکان بیماری روانی را در یانگ تشخیص می دهند او را به کلینیک مشهور بیماران روانی بردمور منتقل کردند.

 

[Amin~]

بردمور مکانی خوب بود و گراهام اکنون صاحب خانه دوم خودش شده بود. او در آنجا مشغول مدیریت گرین کارت بود و همچنین در کنار این کار به او آزادانه اجازه قدم زدن در پارک نیز داده شد. او مراحل روانپزشکی را با وجود نارضایتی کارکنان حاضر در بیمارستان به اتمام رساند. این آزادی فرصتی به گراهام داد تا با استفاده از گیاهان موجود در محوطه باغ و جمع آوری برگ های درختان و همچنین دزدین مواد سمی موجود در بیمارستان و دارو ها به ساختن سم بپردازد که اندکی پس از آن تمامی کارکنان موجود در کلینیک با احساس خفگی ، تشنج و درد در معده دچار شدند و گراهام نشان داد که با آسانی می تواند سموم را حتی در سطح بیمارستان نیز گسترش دهد.

 

[Amin~]

پس از تمام شدن دوره روانپزشکی وپس از 9 سال در سن 23 سالگی آزاد می شود و پس از آن بدون سر زدن به عمه خودش برای شروع زندگی جدید بدور از شهر مادریش در یکی از خانه های چیپن هام ساکن می شود.

 

[Amin~]

متوقف ماندن بیمار روانی
در آورین 1971 ، پس از دیدن آگهی روزنامه در یک شرکت تولیدی تجهیزات نوری و عکاسی ثبت نام کرد. در می 1971 به محیط کاری وارد شد و کمپانی معتقد بودند که او به عنوان یک انبار دار در محل کار کند ولی در واقع فرشته مرگ را استخدام کرده بودند. گراهام اندکی بعد با اجاره یک اتاق تمامی کمد های آن را پر از سم نمود.
بهترین دوست وی که 41 سال سن داشت شخصی به نام رون هویت بود او کسی بود که خواهان ترکردن کمپانی بود. ولی برای کمک کردن به جانشین خود "گراهام یانگ" هنوز در کمپانی مانده بود ،این یکی از دوست های دیگر گراهام بود. رون هیچ پولی را به گراهام قرض نمی داد و در عوض پول را صرف خوشگذرانی و کشیدن سیگار می کرد . و یانگ برای خوشحال کردن وی ، چائی آغشته...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Amin~]

قضاوت الهی
یانگ بجای آنکه به بردمور برگرد برای اولین باردر یک بیمارستان روانی دیگر که نزدیک لیورپول بود فرستاده می شود. او برای 2 سال در انجا ماند و پزشکان برای آزاد کردن آن بسیار وساس نشان میداند.
اگوست سال 1990 آنها یانگ را در حالی که مشغول درست کردن دوباره سم بود در حیاط زندان به گونه ای می یابند که با مخلوط کردن قارچ های داخل محوطه و گیاهان در حال ساخت یک سم مهلک بوده است. گراهام یانگ به زندانی در جزیره پارکهورست که دارای بیشترین حد امنیت بود انتقال می یابد و در 2 آکوست 1990 او در سلول خود مرده پیدا می شود. برای اولین بار تیم مدیریت زندان گمان می برند که توسط سموم دست ساز خیش مرده ولی پس از کالبد شکافی معلوم می شود وی بر اثر سکته قلب درگشته. در این...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.