Hades هادس | Hades

[Seta~]

هادس الان یه چند سالیه که داره سعی می‌کنه ساعت خوابشو درست کنه ولی تا یکم درست می‌شه برمی‌گرده سر خونه‌ی اول.

 

[Seta~]

- هادسِ متفکرمون ساعات زیادی رو به تحلیل همه جانبه اتفاقات درون و بیرونش و پیشبینی احتمالی برای همه موقعیت‌ها میده یا بهتره بگیم بهش نیاز داره، پس احترام به فضای شخصیش حرف اول رو می‌زنه. انتظاری که از اطرافیانش داره اینه که هرباری که نیاز به زمان داره درکش کنن؛ پس یه جورایی کسایی که این احترام رو نمی‌ذارن و مدام فاصله گرفتنش/زمانی که نیاز داره تا ریکاوری شه رو به روش میارن و یا حتی خرابش می‌کنن براش رد فلگ بزرگی محسوب می‌شن.

 

[Seta~]

هادس کسی رو به عنوان دوست خودش انتخاب می‌کنه که هر اتفاقی بینشون میوفته رو همونجا نگه داره.

 

[Seta~]

لاو لنگوئج هادس: دقت می‌کنه از چی خیلی خوشت میاد و همون کادو رو برات می‌گیره تا فقط لبخندتو ببینه

 

[Seta~]

هادس ترس از گم کردن دوباره خودش داره، هرچند تظاهر می‌کنه ترسی نداره ولی صادقانه دلش نمی‌خواد دوباره خودشو گم کنه

 

[Seta~]

"من هادسم."
- یه قدم با مرگ فاصله داریم و تو داری می‌گی واسم مهم نیست می‌خوام بخوابم؟

 

[Seta~]

به هادس بگید با تو اتاقش نشستن و به دیوار زل زدن هیچی نمی‌شه، یه غلطی بکن.

 

[Seta~]

هادس خیلی آدم "درسته حوصله‌ی حرف زدن ندارم ولی بهت گوش می‌دم" ایه.

 

[Seta~]

هادس: یه وقتایی بیشتر از هرچیزی دلم می‌خواد ده روز کامل بخوابم بلکه خستگی روحیم یکم کم شه.

 

[Seta~]

هادس ترس از گم کردن دوباره خودش داره، هرچند تظاهر می‌کنه ترسی نداره ولی صادقانه دلش نمی‌خواد دوباره خودشو گم کنه