متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

داستان کوتاه پری غلط دیکته

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #1
زمان تقریبی مطالعه :1 دقیقه
تاریخ : دوشنبه 1397/11/15 ساعت 08:34
پری غلط املا
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #2
بابا از توی آشپزخانه پرسید: صبا بیام؟ هول شدم و یواش به خودم گفت: کاش پری غلط دیکته وجود داشت و به داد من می رسید.
همان وقت، یک پری کوچولو اندازه یک سنجاقک نشست روی دفترم. تعجبم را که دید پرسید: چرا این طوری نگاهم می کنی؟ مگر صدایم نکردی؟
زود او را توی دستم گرفتم و توی گوشش گفتم: امروز بابا می خواهد به من دیکته بگوید اصلا نمی خواهم خراب کاری کنم ولی کلمه های سخت را یاد نمی‌گیرم
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #3
بابا آمد و پری زیر موهایم قائم شد. از اول تا آخر دیکته هی توی گوشم پچ پچ کرد.
برای هر کلمه سخت می گفت: آره! آره! نه... نه... دو چشم، سه نقطه.
من هی پاک می کردم و دوباره می نوشتم . بابا روزنامه می خواند و متوجه چیزی نمی شد.
اما دفترم را که دید فریاد کشید: وای صبا... این همه غلط؟ باورم نمی شود. صابون با س طناب با ت دو نقطه؟
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #4
بابا که رفت به پری گفتم: این جوری کمکم کردی؟
پری گفت: خواب من هم کلمه های سخت را یاد نمی گیرم. چه طور می توانم به بچه ها کمک کنم.
دلم برایش سوخت. تازه فهمیدم اولین بار است به کمک یه بچه آمده است.
گفتم: می خواهی با هم تمرین کنیم؟
از آن شب به بعد برای هر درس جدید این قدر نوشتیم و پاک کردیم و خندیدیم که دیکته من کمی خوب شد.
حالا من پری غلط دیکته او شده ام. او هم کم کم دارد یاد می‌گیرد.
منبع: تبیان
 
امضا : .Mobina.

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا