داستان کودکانه داستان مصور کودکانه زیبای خفته

  • نویسنده موضوع YEGANEH SALIMI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 23
  • کاربران تگ شده هیچ

YEGANEH SALIMI

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
11/8/17
ارسالی‌ها
2,619
پسندها
8,529
امتیازها
33,973
مدال‌ها
25
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
سالها پیش، در یک امپراتوری زیبا، یک پادشاه و ملکه زندگی می کردن که فقط یک آرزو داشتن! اونا همیشه دعا می کردن:
اوه! خداوند عزیز! خواهش می کنم به ما یک فرزند بده و بعد از اون ما دیگه هیچی از تو نمیخواییم!
یه روز که ملکه در حال شنا کردن در رودخونه بود، قورباغه ای از راه رسید و گفت:
آرزوی تو برآورده میشه! تو بالاخره صاحب فرزند میشی!
و همونطور که قورباغه پیش بینی کرده بود، ملکه یک دختر زیبا به دنیا آورد. پادشاه اونقدر هیجان زده بود که نتونست جلوی خودش رو برای برگزاری یک مهمونی بزرگ برای جشن گرفتن بگیره. او نه تنها دوست‌ها و فامیل‌هاد، بلکه پری‌ها رو هم به مهمونی دعوت کرد چون فکر میکرد که اونا با شاهزاده کوچولو مهربون هستن و به اون هدیه میدن!
[IMG...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEGANEH SALIMI

موضوعات مشابه

عقب
بالا