متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان چشم‌های قرمز اشک‌نریخته| SARA HEYDARYAN / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع MAEIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 5
  • بازدیدها 311
  • کاربران تگ شده هیچ

MAEIN

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,833
پسندها
4,811
امتیازها
27,173
مدال‌ها
16
سن
22
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
~بسم رب النور~

IMG_20210302_234904_390.jpg


با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»

رمان «چشم‌های قرمز اشک‌نریخته» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش کنید.
[COLOR=rgb(113, 49...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

روحـــناهی

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
33
 
ارسالی‌ها
1,417
پسندها
26,185
امتیازها
47,103
مدال‌ها
56
سن
21
  • مدیر
  • #2
هوالحق
نقد همراه چشمان قرمز اشک نریخته
منتقد: روناهی.ب


نفسی عمیق کشید تا کمی از حجم سنگین مغزش [افکارش یا ذهنش تعبیر بهتری میتونه باشه] بکاهد. گوش‌هایش سوت می‌کشید[می‌کشیدند میتونه جایگزین بهتری باشه.][بهتره این جمله رو تموم کنیدو به جای و . بذارید.] اتاق مورد علاقه‌اش تا کمی دیگر غروب می‌کرد[توصیف روشنی نیست‌. یکم واضح تر بنویسید. مثلا سرخی غروب اتاق موردعلاقه‌اش را در خود فرو می‌برد.] و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : روحـــناهی

(Luna)

پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
سطح
21
 
ارسالی‌ها
2,024
پسندها
12,769
امتیازها
38,673
مدال‌ها
21
  • مدیر
  • #3
پارت۷
پارت ۷
پشت سر خانم بیات وارد اتاق شد.[بهتره درباره اندازه اتاق و حتی حس و حالی که داره، صحبت کنید] نگاهی اجمالی انداخت. نسبت به دو سال پیش، یک درخت مصنوعی با کلی پروانه‌های کاغذی که رو به روی در بود. همراه با تخته وایت برد و ماژیک که کنارش به دیوار آویخته شده‌ بودند، به دکور اتاق اضافه شده است[بهتره بجای اینکه فقط تغییرات رو بگین، گذشته و حال مقایسه کنید تا خواننده متوجه تغییرات بشه. توصیفات بیان شده، پشت سر هم ردیف شده و باعث سردرگمی مخاطب میشه] با تعارف خانم بیات دست از تحلیل اتاق برداشت و روی همان مبل زرد با گل‌های بنفش که آن چنانی هم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

SARA_HEYDARYAN

کاربر انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
465
پسندها
27,755
امتیازها
44,673
مدال‌ها
19
سن
18
  • #4
هوالحق
نقد همراه چشمان قرمز اشک نریخته
منتقد: روناهی.ب


نفسی عمیق کشید تا کمی از حجم سنگین مغزش [افکارش یا ذهنش تعبیر بهتری میتونه باشه] بکاهد. گوش‌هایش سوت می‌کشید[می‌کشیدند میتونه جایگزین بهتری باشه.][بهتره این جمله رو تموم کنیدو به جای و . بذارید.] اتاق مورد علاقه‌اش تا کمی دیگر غروب می‌کرد[توصیف روشنی نیست‌. یکم واضح تر بنویسید. مثلا سرخی غروب اتاق موردعلاقه‌اش را در خود فرو می‌برد.] و به تاریکی سپرده می‌شد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

روحـــناهی

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
33
 
ارسالی‌ها
1,417
پسندها
26,185
امتیازها
47,103
مدال‌ها
56
سن
21
  • مدیر
  • #5
سلام خیلی ممنون از نقد زیبات.
من خیلی استفاده کردم اما خب یه سری چیزا رو لازم دونستم کلی توضیح بدم.
این رمان بر اساس واقعیته و من چیزی که بوده رو نوشتم. از طرفی کاراکتر تو تهران زندگی می‌کنه ولی از بچگی کوردی یادش دادن اونم تو محیط تهران! خب به همین دلیل بچه‌ای که سه سالشه هنوز نمیتونه فارسی صحبت کنه و مادر برای اینکه کم‌کم گوش بچه به فارسی عادت کنه و یاد بگیره، مجبوره نصف فارسی بگه نصف کوردی که بچه‌اش متوجه بشه.
این از قضیه لهجه.
سلام. این مسئله خیلی وقت ها پیش میاد که چیزی که در ذهن نویسنده هست منطق داره اما چون نشونش نداده اشتباهه در رمان. این رو به نحوی نشون بدید چون با اون لهجه در وهله اول مکان رو تهران در نظر نمیگیره...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : روحـــناهی

SARA_HEYDARYAN

کاربر انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
465
پسندها
27,755
امتیازها
44,673
مدال‌ها
19
سن
18
  • #6
سلام. این مسئله خیلی وقت ها پیش میاد که چیزی که در ذهن نویسنده هست منطق داره اما چون نشونش نداده اشتباهه در رمان. این رو به نحوی نشون بدید چون با اون لهجه در وهله اول مکان رو تهران در نظر نمیگیره مخاطب. در مورد واقعیت هم میل خودتونه که دقیقا همون داستان رو بنویسید یا نه ولی به عنوان یه پیشنهاد شخصی بهتره با یه ذره ای تغییر بنویسید مخصوصا در یه رمان تراژدی که باید احساس افراد رو درگیر کنید. نه کل داستان رو تغییر بدید اما مثلا علت اون دعوا در صحنه رو تغییر بدید.


ایرادی نداره. توصیفات هر نویسنده به مرور بهتر میشه.
موفق باشید.
مچکرم:354:
 
عقب
بالا