متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اروپا نامدار | آتالانتا

  • نویسنده موضوع پرینز
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 132
  • کاربران تگ شده هیچ

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,890
پسندها
13,990
امتیازها
51,173
مدال‌ها
23
سن
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
#آتالانته یا #آتالانتا (به یونانی: Αταλάντη) و (به انگلیسی: Atalanta) (به معنی در وزن برابر) در #اسطوره‌های_یونان، باکرهٔ شکارچی آرکادیایی، که بسیار مورد علاقهٔ الهه #آرتمیس بود.
اغلب حکایت کرده‌اند که دو قهرمان زن به این نام وجود داشته‌اند. تردیدی نیست که دو مرد، به نام‌های #یاسوس و #سکونیوس، را پدر #آتالانتا (آتالانته) دانسته‌اند، اما در داستان‌های کهن اغلب می‌بینیم مردانی که از اهمیت و قدر و منزلت چندان قابل توجهی برخوردار نبوده‌اند نام‌های گوناگونی دارند. اگر بگوییم که دو #آتالانتا وجود داشته‌اند،...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : پرینز

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,890
پسندها
13,990
امتیازها
51,173
مدال‌ها
23
سن
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
یک روز دو #سانتور، که از هر لحاظ از آدمیان چابکتر و نیرومندتر بودند، او را تنها یافتند و به تعقیبش پرداختند. آن دختر از آن دو هیولا نهراسید و نگریخت، زیرا ترسیدن و گریختن کار ابلهانه‌ای بود. او آرام بر جا ایستاد، تیری بر کمان گذاشت و آن را رها کرد. تیر دوم نیز رها شد. هر دو سنتور، که زخم مهلک برداشته بودند، بر زمین افتادند.
در سفر #یاسون برای یافتن پشم زرین قوچ بالدار در کنار دلاورترین افراد یونان ( #ملئاگروس ، #اورفئوس ، #هراکلس ، #هولاس ، #پلئوس پدر #آشیل ، #تسئوس) با آنان همراه شد. اما در تفسیراتی دیگر آمده...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,890
پسندها
13,990
امتیازها
51,173
مدال‌ها
23
سن
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
#ملئاگروس ، پسر اونئوس، چون آن دختر را دید بی‌درنگ عاشق وی شد؛ و توصیه کرد که پوست گراز را به او بدهند. همین امر موجبات مرگ #ملئاگروس را سبب شد. وقتی که #ملئاگروس هنوز نوزادی بیش نبود و فقط هفته‌ای از عمرش می‌گذشت، فرشتگان سرنوشت بر مادرش، #آلتئا ، ظاهر شدند و کنده‌ای هیمه به درون اجاق شعله‌ور اتاقش انداختند و چنین می‌خواندند:
به تو، ای نوزاد، می‌دهیم هدیه‌ای که تا خاکستر نشدنِ این هیمه زنده بمانی
#آلتئا آن هیمهٔ نیمسوز را که فرشتگان سرنوشت در اجاق انداخته بودند از اجاق بیرون آورد، آن را خاموش کرد و در صندوقی نهاد و آن را پنهان کرد. برادران #آلتئا نیز در خیل شکارچیانی بودند که به شکار...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
0
بازدیدها
20
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
34
پاسخ‌ها
1
بازدیدها
34
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
38
پاسخ‌ها
1
بازدیدها
53
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
41
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
41
عقب
بالا