زیبایی. زیبایی چه کسی است؟ میخواستم چشمانش را ببینم. پس چشم گرداندم؛ پایین، بالا، اطراف، همهجا. ناغافل، افتادم؛ درون آبها.
محسورشده درون موجها، از نو نگاه کردم. بالا شفاف بود. نور آهسته و حواسپرت پایی درون چشمانم میگذاشت و به درد میآورد. به طرز عجیبی بدجوری زیبا شده بود. میبخشیدمش.
آسمان رنگینکمانهای زیبایش را نشان میداد. دامنش را گرفته و با ذوق میچرخید. پرههای دامنِ نمدارش به تمام وجودم میخورد و خیسم میکرد. بدجوری زیبا بود؛ میبخشیدمش.
برگِ بالاآمدهی درختانِ بلند، شبنمهای بزرگ و آفتابگرفتهاش را به پایین میفرستاد و مانند قطرهای میچکاند. تمرکز برروی ریزیاش، سردرد میآورد. بدجوری زیبا بود؛ میبخشیدمش.
پرندههای کوچنشین پران و سبک، در کنارِ همراهشان، بال...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.