- تاریخ ثبتنام
- 10/7/21
- ارسالیها
- 2,118
- پسندها
- 23,609
- امتیازها
- 46,373
- مدالها
- 27
- سن
- 22
سطح
30
- نویسنده موضوع
- #1
داستان کودکانه اسب آبی شاد

اسب آبی کوچولو، خیلی شاد و خوشحاله! اون میخواد برقصه و شادی کنه! اون روی زمین خاکی میپره بالا و میپره پایین!

درازو، که یه مار با مزه بود، گفت:
داری روی من خاک میریزی! من میخوام بخوابم! برو و یک جای دیگه برقص!
اسب آبی کوچولو رفت و دنبال یه جای دیگه گشت!
[IMG...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.