م مَمّد کاربر فعال سطح 39 ارسالیها 1,261 پسندها 46,216 امتیازها 60,573 مدالها 32 6/6/24 نویسنده موضوع #1 اینجا اگر شعری دیدم و به نظرم دلنشین و قشنگ بود، میذارم. شاید کسی خواند و انرژی و حال خوب گرفت و فاتحهای برای شاعر خدابیامرز هم خواند، یا اگر شاعر در قید حیات بود، دمش گرمی روانهی وی کرد.♡
اینجا اگر شعری دیدم و به نظرم دلنشین و قشنگ بود، میذارم. شاید کسی خواند و انرژی و حال خوب گرفت و فاتحهای برای شاعر خدابیامرز هم خواند، یا اگر شاعر در قید حیات بود، دمش گرمی روانهی وی کرد.♡
م مَمّد کاربر فعال سطح 39 ارسالیها 1,261 پسندها 46,216 امتیازها 60,573 مدالها 32 6/6/24 نویسنده موضوع #2 دل های تنها، شعر از حامد عسکری مثل آن چایی که میچسبد به سرما بیشتر با همه گرمیم با دلهای تنها بیشتر درد را با جان پذیراییم و با غمها خوشیم قالی کرمان که باشی میخوری پا بیشتر بَم که بودم فقر بود و عشق اما روزگار زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشتر هر شبِ عمرم به یادت اشک میریزم ولی بعدِ حافظ خوانیِ شبهای یلدا بیشتر رفتهای اما گذشتِ عمر تأثیری نداشت من که دلتنگ توام امروز، فردا بیشتر زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلختر بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید هر قدر یعقوب تنها شد، زلیخا بیشتر بر بخارِ پنجره یک شب نوشتی: عاشقم خون انگشتم بر آجر حک کنم: ما بیشتر
دل های تنها، شعر از حامد عسکری مثل آن چایی که میچسبد به سرما بیشتر با همه گرمیم با دلهای تنها بیشتر درد را با جان پذیراییم و با غمها خوشیم قالی کرمان که باشی میخوری پا بیشتر بَم که بودم فقر بود و عشق اما روزگار زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشتر هر شبِ عمرم به یادت اشک میریزم ولی بعدِ حافظ خوانیِ شبهای یلدا بیشتر رفتهای اما گذشتِ عمر تأثیری نداشت من که دلتنگ توام امروز، فردا بیشتر زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلختر بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید هر قدر یعقوب تنها شد، زلیخا بیشتر بر بخارِ پنجره یک شب نوشتی: عاشقم خون انگشتم بر آجر حک کنم: ما بیشتر
م مَمّد کاربر فعال سطح 39 ارسالیها 1,261 پسندها 46,216 امتیازها 60,573 مدالها 32 6/6/24 نویسنده موضوع #3 راحم تبریزی صد طبیب آمد ندانست دردِ این شوریده دل، کیستی تا آمدی صد دردِ ما درمان بشد..؟
م مَمّد کاربر فعال سطح 39 ارسالیها 1,261 پسندها 46,216 امتیازها 60,573 مدالها 32 6/6/24 نویسنده موضوع #4 شهریار در تماشای تو قانع نشوم من به دو چشم همه چشمانِ جهان گو به سرم بشْتابند.... آخرین ویرایش 6/6/24
م مَمّد کاربر فعال سطح 39 ارسالیها 1,261 پسندها 46,216 امتیازها 60,573 مدالها 32 7/6/24 نویسنده موضوع #5 قیصر امین پور گفت: احوالت چطور است؟ گفتمش: عالیست، مثل حال گُل! حال گُل در چنگ چنگیز مغول!
م مَمّد کاربر فعال سطح 39 ارسالیها 1,261 پسندها 46,216 امتیازها 60,573 مدالها 32 7/6/24 نویسنده موضوع #6 فردوسی فریدونِ فرّخ، فرشته نبود ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود ز «داد» و «دَهِش» یافت او نیکویی تو داد و دهش کن، فریدون تویی
فردوسی فریدونِ فرّخ، فرشته نبود ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود ز «داد» و «دَهِش» یافت او نیکویی تو داد و دهش کن، فریدون تویی
م مَمّد کاربر فعال سطح 39 ارسالیها 1,261 پسندها 46,216 امتیازها 60,573 مدالها 32 7/6/24 نویسنده موضوع #7 وحشی بافقی ما به دامان تو نازیم که پاکست چو گل ورنه در شهر بسی لعبت بازاری هست