کتاب کتابخانه بعد میانه | سیرک میراندا

  • نویسنده موضوع -Eva
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 14
  • بازدیدها 36
  • کاربران تگ شده هیچ

-Eva

سرپرست تالار عمومی + گوینده انجمن
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
9,021
پسندها
28,794
امتیازها
89,374
مدال‌ها
46
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #11
آخرین نمایش پرنده‌ی حیرت‌انگیز آمازونی در یک بعدازظهر آفتابی و گرم اجرا شد. همهمه‌ی جمعیت مثل هر روز بود، البته بخشی از شلوغی هم به خاطر حضور همکاران ویکتوریا بود که همراهِ بچه‌ها آمده بودند برای دیدن نمایش.
 
امضا : -Eva
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Amin

-Eva

سرپرست تالار عمومی + گوینده انجمن
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
9,021
پسندها
28,794
امتیازها
89,374
مدال‌ها
46
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #12
بچه‌ها برای دیدن نمایشی بی‌نظیر آمده بودند و همکار‌ها برای خداحافظی. آقای هِد هم آمده بود چون مدیر سیرک بود. در طول نمایش، هِد با نگاهش پرواز ویکتوریا را دنبال می‌کرد و باورش نمی‌شد که او به شدت برای رفتن از سیرک مصمم است و می‌تواند تمام محبت‌هایی را که طی این چند سال در حقش شده، نادیده بگیرد.
 
امضا : -Eva
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Amin

-Eva

سرپرست تالار عمومی + گوینده انجمن
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
9,021
پسندها
28,794
امتیازها
89,374
مدال‌ها
46
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #13
آخرین نمایش زن پرنده به خوبی پیش رفت. ویکتوریا طوری توجه همه را به خودش جلب می‌کرد که کسی نمی‌توانست با او رقابت کند. وقتی اوج می‌گرفت، پرهای سفیدش به رقص درمی‌آمدند و وقتی ارتفاعش را کم می‌کرد، از بالای سرِ بچه‌ها رد می‌شد و آن‌ها با اشتیاق جیغ می‌کشیدند. همین‌که شروع به آوازخواندن می‌کرد، پرنده‌های کوچک‌تر دسته‌دسته وارد چادر می‌شدند و دهان همه‌ی تماشاچی‌ها از تعجب باز می‌ماند. چندتا از بچه‌ها هم دستشان را دراز می‌کردند تا بتوانند آن پرنده‌های باشکوه را لمس کنند.
 
امضا : -Eva
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Amin

-Eva

سرپرست تالار عمومی + گوینده انجمن
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
9,021
پسندها
28,794
امتیازها
89,374
مدال‌ها
46
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #14
درست در همان لحظه، ویکتوریا از بالاترین نقطه‌ی چادر، با صدای شیرینش پرسید: «از گروهم خوشتون می‌آد؟» طوری توی هوا ایستاده بود که انگار یک صفحه‌ی شیشه‌ای زیر پایش قرار داشت. تابش نور خورشید از سوراخ بالای چادر، دور سرش حلقه‌ای نورانی شکل داده بود.
 
امضا : -Eva
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Amin

-Eva

سرپرست تالار عمومی + گوینده انجمن
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
9,021
پسندها
28,794
امتیازها
89,374
مدال‌ها
46
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #15

فهرست مطالب کتاب

1. کلمه ها
2. شبیه یک کتری
3. یک جرقه‌ی کوچک
4. نامه‌های عجیب
5. پیک
6. ساحل افرایم
7. جنی مندوزا
8. حقیقت محض
9. دعوا
10. یک معامله‌ی کاملاً ساده
11. یک پرنده‌ی معمولی
12. یک ضعف بزرگ اخلاقی
13. تغییر مسیر باد
14. مردی که نور را خم می‌کرد
15. انتخاب افرایم
16. عکس
17. خبرهای چینتسی
18. پرنده‌ی حیرت‌انگیز آمازونی
19. دعوت‌نامه‌ی نامحدود
20. سیرک میراندا
21. محل نگهداری حیوانات آقای هِد
22. مهمان‌های خیلی ویژه
23. آخرین نمایش زن پرنده
24. جادوگر
25. یک‌هوا کمک
26. دروغ‌های قدیمی
27. چای غنچه‌ی رز
28. افرایم و زن پرنده
29. جواب غلط
30. یک گوریل واقعاً بزرگ
31. تحت تأثیر
32. خداحافظی
33. با سرعت فیلی
34. تقلب
35. در راه آریزونا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : -Eva
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Amin

موضوعات مشابه

عقب
بالا