کتاب کتاب | ملکوت

  • نویسنده موضوع -Eunoia
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 5
  • کاربران تگ شده هیچ

-Eunoia

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
10,549
پسندها
30,565
امتیازها
96,874
مدال‌ها
57
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
کتاب «ملکوت» نوشته‌ی بهرام صادقی با جمله‌ی «در ساعت یازده شب چهارشنبهٔ آن هفته جن در آقای مودت حلول کرد…» آغاز می‌شود.

آقای مودت در یک مهمانی که در باغ خودش برگزار کرده، به‌ظاهر مسموم می‌شود. سه نفر از دوستانش او را برای معالجه به شهر و به مطب «دکتر حاتم» می‌برند. دکتر حاتم در گفت‌وگو با منشی جوان آقای مودت، روایت هولناک زندگی خودش را آغاز می‌کند.
 
امضا : -Eunoia

-Eunoia

سرپرست تالار عمومی + کاربر قابل احترام
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
10,549
پسندها
30,565
امتیازها
96,874
مدال‌ها
57
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
م.ل» یکی دیگر از شخصیت‌های عجیب این داستان است. او اندام‌ بدنش را مرحله‌به‌مرحله قطع کرده است و حالا فقط یک دست دارد تا خاطراتش را بنویسد. کتاب ملکوت با روایت دکتر حاتم از زندگی و اعمالش کم‌کم جلوه‌ی ترسناک خود را نشان می‌دهد. دکتر حاتم هرکجا پا می‌گذارد چیزی جز مرگ و ویرانی با خودش به همراه ندارد.

اگر به فضاهای وهم‌آلود و ترسناک و معماهای عجیب علاقه‌ دارید می‌توانید کتاب صوتی ملکوت را بشنوید.
منبع: طاقچه
 
امضا : -Eunoia
عقب
بالا