فال شب یلدا

پرونده پرونده | خواهران پاپن

  • نویسنده موضوع Vana~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 11
  • بازدیدها 154
  • کاربران تگ شده هیچ

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,119
پسندها
33,597
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
خواهران پاپن
August 8, 2024 by پرونده‌های خایه‌افکن
کریستین پاپن و لِئا پاپن ، دو خواهر فرانسوی بودن که به عنوان خدمتکار یه خونه، به جرم قتل زن و بچه ی رئیسشون در تاریخ 2 فوریه در شهر لو مان فرانسه متهم شدن.
__________________________________________
این قتل تأثیر خیلی زیادی روی هنرمندها و فیلسوفای فرانسوی مثل ژان ژنه ، ژان پل سارتر ، سیمون دو بووار و ژاک لاکان گذاشت و از طرف سیاست چپ-راست ( افرادی داخل این سیاست هستن که از برابری اجتماعی و عدالت حمایت میکنن ) تبدیل به یک نماد شد .از این پرونده مقاله ،آهنگ، کتاب ، فیلم و آثار هنری‌های خیلی زیادی ساخته شده.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,119
پسندها
33,597
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #2
❗زندگی نامه
کریستین متولد 8 مارس 1905( 27 ساله در زمان قتل) و لئا پاپن متولد 15 سپتامبر 1911( 21 ساله در زمان قتل) در شهر لو مان در خانواده کلیمانس دیره و گوستاوو پاپن به دنیا اومدن. زمانی که کلیمانس با گوستاوو قرار میذاشت، شایعه شد که کلیمانس با رئیسش رابطه داره. بعد از باردار شدنش، کلیمانس در اکتبر 1901 با گوستاوو ازدواج کرد. پنج ماه بعد، کلیمانس اولین دخترشو به اسم امیلیا بدنیا آورد.
گوستاوو با شک و تردیدهاش نسبت به رابطه همسر و رئیسش تصمیم گرفت در یک شهر دیگه شغل جدیدی رو شروع کنه، بعد از پیدا کردن شغل ، به خانوادش گفت که باید نقل مکان کنن. ولی کلیمانس در جواب بهش گفت که حاضره خودکشی کنه ولی نمیتونه هرگز شهر لو مان رو ترک کنه. رابطه ی بین گوستاوو و کلیمانس خراب شد و رفته رفته...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,119
پسندها
33,597
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #3
اوایل زندگی
کریستین در 8 مارس 1905 به دنیا اومد. مادرش اهل تربیت کردن نبود و همچنین برای مادری کردن زیاد مناسب نبود. کریستین بلافاصله بعد از تولد به عمو و عمه‌ش داده شد و 7 سال رو با خوشبختی در کنار اونا زندگی کرد.
لئا در 15 سپتامبر 1911 به دنیا اومد ، بعد از تولدش اون رو به عموی مادرش سپردن و لئا تا زمان مرگ عموی مادرش با اون زندگی کرد. در سال 1912، زمانی که امیلیا 9 یا 10 ساله بود ، ادعا کرد که پدرش یعنی گوستاوو، بهش ت*جاوز کرده. کلیمانس حرفشو باور نکرد و معتقد بود که خود امیلیا پدرشو تحریک کرده و اون رو به یتیم خانه ( کلیسا ) کاتولیک بون که به نظم و انضباط معروف بود ، فرستاد. بعد از اون اتفاق، کریستین و لئا به امیلیا ملحق شدن. کلیمانس قصد داشت تا سن 15 سالگی توی یتیم خونه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,119
پسندها
33,597
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #4
زمانی که کریستین در یتیم خانه بود ، کم کم علاقه‌ی خودش رو برای راهبه شدن ابراز کرد. کلیمانس اجازه‌ی این کار رو نداد، درعوض اون رو برای خدمتکاری استخدام کرد. کریستین برای انجام وظایف مختلف خانه در صومعه آموزش دیده بود، و اون رو به تبدیل شدن به یک خدمتکار راحت کرد. کریستین به عنوان یه آشپز سختکوش، خوب، گاهی اوقات سرکش و گستاخ توصیف میشد.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,119
پسندها
33,597
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #5
لئا به عنوان فردی ساکت، درونگرا و وابسته توصیف می شد، اما از نظر هوش ، کمتر از کریستین بود. با این حال بازم کلیمانس از درآمد کریستین و لئا راضی نبود و اونا رو مجبور کرد تا دنبال شغل بهتری بگردن.
این دو خواهر به عنوان خدمتکار در خونه های مختلف شهر لو مان کار میکردن و ترجیح میدادن تا جای ممکن پیش همدیگه باشن و باهم کار کنن.
در سال 1926، کریستین و لئا به عنوان خدمتکار خانواده‌ی لنسلن در خيابان ششم ريو بروير شروع به کار کردن. رنه لنسلن، یک وکیل بازنشسته ، همسرش مادام لئونی لنسلن، و دختر کوچیکشون ژنویو باهم زندگی میکردن (دختر بزرگترشون ازدواج کرده بود). بعد از چند ماه خدمات عالی، کریستین ، لئونی رو راضی کرد که لئا رو به عنوان خدمتکار اتاق‌ها استخدام کنه . کریستین و لئا زندگی خودشون رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,119
پسندها
33,597
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #6
قرار بود غروب روز پنجشنبه ، 2 فوریه 1933 رنه لنسلن برای شام به خونه دوستای خانوادگی همسرش بره. لئونی و ژنویو اون روز برای خرید بیرون رفته بودن. بعدازظهر که به خونه برگشتن، هیچ چراغی روشن نبود و خونه تاریک بود. خواهران پاپن به لئونی توضیح دادن که قطع برق بخاطر اتصال کریستین و اتوی موی خراب شده بوده. لئونی از اینکه این دومین باره که همچین بهونه ای میارن عصبانی شد و به خواهران پاپن در طبقه اول حمله کرد و کریستین کنترل خودش رو از دست داد، کریستین به ژنویو که در آشپزخونه بود حمله کرد و با انگشتاش چشمای ژنویو رو در اورد! همچنین به لئا گفت که همین کارو با لئونی انجام بده ، خواهران پاپن از آشپزخونه یه چکش و یه چاقو اورده بودن و همچنان به ژنویو و لئونی ضربه میزدن.در بین ضربه زدن ها ، اونا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,119
پسندها
33,597
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #7
مدتی بعد، رنه لنسلن به خونه برگشت و متوجه شد که همه جا تاریکه. اون فکر کرد که همسر و بچه‌ش به مهمونی رفتن برای همین رنه لنسلن بدون روشن کردن چراغ ها، خونه رو به مقصد مهمونی ترک کرد. وقتی به خونه دوستش رسید متوجه شد که لئونی و ژنویو اونجا نیستن. رنه تقریباً در ساعت 18:30 یا 19:00 با دامادش به به خونه برگشت، وقتی به خونه رسیدن متوجه شدن همه ی خونه تاریکه بجز اتاق خواهران پاپن. در ورودی از داخل با پیچ و مهره بسته شده بود، برای همین آقای لنسلن و دامادش نتونستن وارد خونه بشن. آقای لنسلن و دامادش مشکوک شدن و به یه ایستگاه پلیس محلی رفتن . اونا به همراه پلیس به خونه آقای لنسلن رفتن و پلیس، با بالا رفتن از دیوار باغ ، وارد خونه شد.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,119
پسندها
33,597
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #8
وقتی رنه لنسلن داخل شد، اجساد لئویی و دخترش ژنویو رو پیدا کرد. هر دوی اونا مورد ضرب و شتم خیلی زیادی قرار گرفته بودن و به حدی چاقو خورده بودن که قابل تشخیص نبودن. چشم‌های لئویی بیرون اومده بود و چشمهاش رو در چین‌های روسری دور گردنش پیدا کردن، و یکی از چشم‌های ژنویو زیر بدنش و اون یکی روی پله‌های انتهای راهرو پیدا شد. پلیس که فکر می کرد خواهران پاپن به همین سرنوشت دچار شدن،به اتاق خواهران پاپن رفت و دید که در قفله!
بعد از اینکه افسرپلیس در زد ولی جوابی نشنید ، یه قفل ساز رو آورد تا در رو براش باز کنه. داخل اتاق، پلیس خواهران پاپن رو برهنه روی تختخواب، و یه چکش خون آلود، با موهایی که هنوز بهش چسبیده بود، روی صندلی پیدا کردن.
در بازجویی، خواهران پاپن بلافاصله به قتلشون اعتراف...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,119
پسندها
33,597
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #9
محاکمه و زندان
خواهران پاپن بلافاصله به قتل اعتراف کردن. با این حال، اونا ادعا کردن که برای دفاع از خودشون اینکارو کردن. در طول محاکمه، خواهرا از همدیگه دفاع کردن و هردو به تنهایی جرمشون رو گردن گرفتن.بعد از محاکمه اونارو به سلول های جدایی انداختن.
کریستین طاقت دوری خواهرش رو نداشت برای همین رفتار و کارای خطرناک انجام میداد. سرانجام، مسئول های زندان تسلیم شدن و به دو خواهر اجازه ملاقات دادن. در ملاقاتشون ،کریستین خودش رو به سمت لئا پرتاب کرد، دکمه‌های بلوزش رو باز کرد و به لئا التماس کرد: «لطفاً بگو بله!»
کریستین به لئا پیشنهاد یک رابطه رو داده بود!
 
امضا : Vana~

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,119
پسندها
33,597
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #10
در ژوئیه 1933، کریستین موقعیتی پیدا کرد که سعی کرد چشمای خودش رو از حدقه در بیاره و برای همین به کریستین یه کت تنگ دادن و دستاشو بستن. بعد از اون اتفاق، کریستین به قاضی بازپرس گفت که در روز قتل، همون حسی رو داشت که موقع بیرون اوردن چشم خودش داشت ( غریزه ی قتلش توی زندان دوباره زنده شده ) .
وکیل خواهران پاپن، دلیل قتل رو بیماری جنون بیان کرد و رسما اونارو بیگناه اعلام کرد. کریستین و لئا علائمی از بیماری روانی مثل محدود کردن تماس چشمی و خیره شدن مستقیم به جلو رو نشون دادن. دادگاه سه پزشک رو برای ارزیابی روانی و تعیین وضعیت روحی خواهران پاپن احضار کرد. هرسه پزشک کریستین و لئا رو فردی کاملا سالم و عاقل و مناسب محاکمه دونستن. همچنین معتقد بودن که علاقه کریستین به خواهرش بخاطر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Vana~
عقب
بالا