پرونده پرونده | فاطمه سلطانی

[Kalŏn]

فاطمه سلطانی، دختری 18 ساله از اسلامشهر تهران بود. او در خانواده‌ای با مشکلات شدید خانوادگی بزرگ شد. مادرش سال ها با خشونت همسرش دست و پنجه نرم کرده بود و فاطمه یکی از اصلی ترین حامیان مادر در برابر این خشونت بود. او برخلاف خواسته پدرش، برای استقلال مالی به سالن زیبایی رفت و مشغول کار شد. فاطمه دختر پرانرژی و مستقلی توصیف شده که تلاش می‌کرد آینده متفاوتی برای خودش بسازد و بارها از ترس پدرش، محل کارش را مخفی نگه داشته بود.

 

[Kalŏn]

دلایل حادثه:
اختلاف های خانوادگی ریشه‌دار، اصلی ترین دلیل بروز این فاجعه معرفی شده است. روایت ها نشان می‌دهد فاطمه نه تنها علیه خشونت پدر ایستادگی می‌کرد، بلکه از خ**یا*نت ها و رفتار های غیراخلاقی او هم پرده برداشته بود. این مسئله پدر را خشمگین تر کرده بود. از طرف دیگر، استقلال طلبی و کار فاطمه در آرایشگاه باعث شد پدرش او را تهدید کند. در نهایت پدر با استفاده از شماره‌ای که فاطمه در اینستاگرام برای مشتریان گذاشته بود، خود را به عنوان مشتری جا زد و آدرس محل کار او را پیدا کرد.

روز حادثه:
28 فروردین 1404، پدر به مقابل سالن زیبایی که فاطمه در آن کار می‌کرد رفت. وقتی او را دید، در مقابل چشم مردم و رهگذران با چاقو به او حمله کرد. طبق گزارش ها، 14 ضربه چاقو به بدن فاطمه وارد شد که یکی از آنها...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Kalŏn]

گفته های مادر فاطمه

مادر فاطمه در مصاحبه ها گفته است که همیشه در خانه مجبور بوده سکوت کند و «بسوز و بساز» کند، چون فکر می‌کرد فرزندانش بزرگ شده‌اند و به پدر نیاز دارند.

او گفته در روز حادثه، وقتی فاطمه تماس گرفت و گفت پدرم مقابل آرایشگاه است، به او گفت جلوی در با پدر حرف بزند؛ اما پدر خواسته بود فاطمه وارد ماشین شود چون حرف خصوصی دارد.

همکار فاطمه گفته است که هنگامی که فاطمه داخل ماشین نشست، پدر اولین ضربه را زد و سپس هنگام فرار، ضربات بعدی را وارد کرده است.

مادر گفته است در سال های گذشته، رفتار همسرش مشکوک بوده است و حتی برخی مواقع در جمع خانوادگی، پدر ناگهان عصبی می‌شده که رنگ از رویش می‌افتاده است.

او تأکید کرده که درخواست اشد مجازات را برای همسرش دارد چون دخترش را در ملأ...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Kalŏn]

گفته‌های برادر فاطمه

برادر فاطمه گفته است وقتی فهمید پدر مقابل سالن کار فاطمه آمده، با موتور به آنجا رفت تا ببیند چه شده است؛ وقتی رسید، مشاهده کرد که مردم جمع شده‌اند و آمبولانس و پلیس حضور دارند.

او گفت پس از رسیدن به محل، خواهرش را در آغوش گرفت اما تقریباً لحظه‌ای پس از آن بود که جان داد.

امیرمحمد گفت پدرش پیش از وقوع قتل به او گفته بود : «کرمم را ریختم، داغش را بر دلتان گذاشتم.»

روایت او از صحنه قتل شامل این است که پدر ابتدا از فاطمه خواسته او سوار ماشین شود، سپس با یک ضربه چاقو به او حمله کرده است، فاطمه تلاش کرده فرار کند، اما پدر او را به داخل جوی آب انداخته و باقی ضربات را وارد کرده است.

او گفته است علت قتل این نبوده که دختر کار می‌کرد یا مستقل شده باشد، بلکه پدر...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Kalŏn]

وضعیت حکم دادگاه

در حال حاضر، آنچه اعلام شده است این است که متهم تحت بازداشت موقت است و مراحل اولیه قضایی در جریان است.
تا جایی که از گزارش های منتشر شده به دست می‌آید، پدر فاطمه بعد از قتل در چند نوبت بازجویی و صحبت های کوتاه داشته است. این ها مهم ترین بخش های حرف های اوست :
او در اعترافات اولیه گفته : «اختلافات خانوادگی باعث شد این کار را انجام دهم.»
پدر تأکید کرده که از اعتیاد و مشکلات شخصی رنج می‌برده و همین موضوعات باعث تشدید اختلاف با همسر و فرزندانش شده است.
گفته است که قتل را از روی عصبانیت و حس انتقام انجام داده و مدعی شده که «کنترلش را از دست داده» بوده.
براساس گفته های دادستان، خودش بعد از ارتکاب قتل به پلیس مراجعه کرده و تسلیم شده است.
در برخی روایت ها، او پس از دستگیری...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.