نقد همراه نقدهمراه رمان یاسکا|ملیکا/توسط شورای نقد

Nafise amirlatifi

مدیر تالار نقد + نویسنده انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
تاریخ ثبت‌نام
20/5/21
ارسالی‌ها
1,051
پسندها
13,760
امتیازها
33,373
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
~بسم رب النور~

IMG_20210302_234904_390.jpg


با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»

رمان «یاسکا» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Nafise amirlatifi
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Mîrion

روحـــناهی

نویسنده انجمن + نویسنده‌ی ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی کتاب
تاریخ ثبت‌نام
27/7/18
ارسالی‌ها
1,392
پسندها
26,063
امتیازها
47,103
مدال‌ها
55
سن
21
سطح
33
 
  • مدیر
  • #2
نقد همراه رمان یاسکا

#4
با وهم و چشمانی گشادشده از شوک [نقطه شروع از نقاطی در رمانه که باید توصیفاتش عمیق، دقیق و هوشمندانه باشه. از همین ابتدا به جای آوردن کلمات حالت اون‌ها رو نشون بدید. مثلاً چشمان گشادشده خودش نشانی از شوک و وهم رو داره و نیازی به ذکر چشمان گشاده شده از ترس یا شوک نیست ولی باز اگر میخواید روی آن‌ها تاکید کنید توصیفات رو اضافه کنید. درواقع ننویسید، بلکه نشون بدید. مثلاً: همان‌طور که دست‌هایم می‌لرزید با چشمانی گشاد شده و قلب وحشت‌زده‌ام،...] ، خیره‌ی صحنه‌ای بودم که از صمیم قلب[ ترکیب صمیم قلب بار بسیار مثبتی داره و بیشتر در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : روحـــناهی

Mîrion

منتقد آزمایشی + ناظر ارشد رمان
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
11/8/20
ارسالی‌ها
1,731
پسندها
34,053
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
سطح
35
 
  • مدیرکل
  • #3
"نقد کلی همراه رمان یاسکا"
پارت #11
نقد به صورت کلی در انتهای متن برای شما گردآوری شده است نویسنده عزیز. با توجه به کل رمان این نکاتی که می‌خواهم عرض کنم در تمام طول رمان مشاهده شده و دیگر یکی یکی آ‌ن‌ها را مطرح نکردم.
***
به خرابه‌ای که در آن ماشین را پارک کرده بودم رسیدم و جهانگیر را درحال وصل کردن پلاک دیدم. پرسید:
- کجا رفتی؟
- از یه پیرمرد آب گرفتم. تقریباً هیچکی تو روستا نیست.
جهانگیر چیزی نگفت و از جلوی ماشین برخاست. کار پلاک تمام شده بود. عرق بر سر و رویش را پاک کرد و پرسید:
- لیوانی چیزی نگرفتی؟
چشمانم را در حدقه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Mîrion

منتقد آزمایشی + ناظر ارشد رمان
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
11/8/20
ارسالی‌ها
1,731
پسندها
34,053
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
سطح
35
 
  • مدیرکل
  • #4
"نقد کلی همراه رمان یاسکا"
پارت #12
در این نقد کمی پیشنهادات و توضیحاتم را برای بهبود متن شما گسترده‌تر کردم تا آن‌ها را با خلاقیت خود ترکیب و متنی ماندگار به نگارش در آورید.
***
تلفن را دم گوشم گرفتم و چشم از آسمان سیاه‌رنگ پرستاره گرفتم:
- این طاهر کدوم گوریه؟
شاهین کشیده پاسخ داد:
- رئیس، این طوطی زیر دست ساقیه. تو بد فازیه. الله اکبری متو حقه، حق.
کلافه محکم بر پیشانی‌ام کوبیدم. هر دو مواد زده بودند و خدا می‌دانست چه چیزی و به چه مقدار. پرسیدم:
- باشه، باشه. حامد کجاست؟
شاهین با صدای بلند قهقه‌ای زد و گفت:
- متو به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Mîrion

منتقد آزمایشی + ناظر ارشد رمان
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
11/8/20
ارسالی‌ها
1,731
پسندها
34,053
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
سطح
35
 
  • مدیرکل
  • #5
"نقد کلی همراه رمان یاسکا"
پارت #13
در این پارت به نسبت سعی بر این داشتید که یک متن و یک یک لحظه عمیق را ارائه دهید که در ادامه مضامین جنایت و مافیا ادامه دارد. دیالوگ بین یاسکا و سایر شخصیت‌ها در صحنه اصلی است و تنش قابل لمس. با این حال، همانند پارت قبلی، از فقدان احساسات دقیق، واکنش‌ها و توصیف‌های واضحی رنج می‌برد که می‌تواند روایت را ارتقا دهد. تمرکز روی دیالوگ‌ها باقی و محیط و افکار درونی شخصیت‌ها تا حدودی توسعه نیافته می‌ماند.
***
- من و طاهر و حامد... هع... با اکبر ساقی و مراد نفله...هع.
یک مشت دله‌دزد بی‌خاصیت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Mîrion

منتقد آزمایشی + ناظر ارشد رمان
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
11/8/20
ارسالی‌ها
1,731
پسندها
34,053
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
سطح
35
 
  • مدیرکل
  • #6
"نقد کلی همراه رمان یاسکا"
پارت #14
این پارت از رمان فضای تنش‌زا و خشونت‌آمیزی را در یک گاراژ غیرقانونی ترسیم می‌کند، جایی که شخصیت اصلی به دنبال کنترل اوضاع و نشان دادن قدرت خود است. استفاده از دیالوگ‌های تند و تیراندازی‌های ناگهانی بر شدت موقعیت تأکید می‌کند و شخصیت‌های مقابل، به‌ویژه جلال و صابر، در تلاش هستند تا از این مهلکه جان سالم به در ببرند. شدت توصیفات هنوز هم پررنگ‌ نیست ولی بهبود یافته لیک جای پردازش بهتری دارد.
***
با شنیدن صدای درگیری، کلتم را از داشبورد خارج کردم و از خشابش مطمئن شدم. بدون توجه به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

عقب
بالا